گزارش روز اول همایش ” نمود زندگی روزمره در سینمای مستند “

یکشنبه ۲۵ آبان, ۱۳۹۳

گزارش روز اول همایش ” نمود زندگی روزمره در سینمای مستند “

اولین روز همایش ” نمود زندگی روزمره در سینمای مستند ” در خانه سینما با حضور آذر تشکر، صالح نجفی و پوریا جهانشاد برگزار شد.

همایش با صحبت های ابراهیم مختاری، رئیس هیئت مدیره انجمن مستندسازان شروع شد که ضمن خوشحالی از برگزاری این همایش از همکاری خانه سینما و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تشکر کرد. سپس ناهید رضایی، دبیر همایش توضیحی درباره تلاش چند ماهه گروه برگزاری وانتشار کتابی حاوی مجموعه مقالاتی درباره زندگی روزمره و سینمای مستند داد.

همایش ” نمود زندگی روزمره در سینمای مستند” که توسط انجمن مستندسازان با همکاری خانه سینما و مشارکت مرکز گسترش سینمای مستند تجربی برگزار می شود در اولین نشست خود میزبان صالح نجفی، مترجم و ویراستار متون تئوریک و پوریا جهانشاد، مولف و منتقد سینما بود و همچنین نسیم نجفی، نویسنده و منتقد سینمای مستند در هر دو نشست به عنوان گرداننده و مجری حضور داشت.

در ابتدا صالح نجفی صحبت هایش را با موضوع رابطه زندگی روزمره و ارتباط آن با جامعه شناسی و فلسفه شروع کرد و به این اشاره کرد که در اروپا اولین بار در قرن ۱۷ واژه every day  در مقابل Sunday  و Holiday  قرار گرفت  یعنی روزهایی که  دائم می گذرند و هیچ اتفاقی در آن نمی افتد.

سینما پیش از اینکه هنر ششم یا هنرهفتم  معرفی شود به آن “هنریکشنبه شب ها” گفته می شد زیرا ما با مردمی مواجه  بودیم که دارای زندگی روزمره بودند و وقت این را که هنرهایی مثل نقاشی یا تئاتر را دنبال کنند نداشتند زیرا درگیر کار و معیشت روزمره بودند، شعر مدرن را نمی فهمیدند ولی  شاهکارهای سینما را می دیدند زیرا یکشنبه شب ها وقت داشتند فیلم ببینند.

در دهه ۳۰ هانری لوفور کتابی منتشر کرد به نام نقد زندگی روزمره این کتاب تنها تئوری در رابطه با زندگی روزمره است. هانری لوفور در این کتاب نوشته است زندگی روزمره فصل مشترک تضادها است، تضادهایی که با هم جمع نمی شوند، فصل مشترک قدرت و ناتوانی است که مهار آن از دست ما خارج است، زندگی روزمره مثل یک میدان است که نیروهایی در این میدان تلاقی  می کنند، این میدان تلاقی تنش و کشمکش است، زندگی روزمره عرصه تلاقی ریتم های فیزیکی و ریتم اجتماعی است.

  و به گفته لوفور تمام چیزی که زندگی روزمره را برای سیستم ها غیر قابل تحمل می کند این است که تن به ساختار نمی دهد و لوفور می گفت زندگی روزمره از آن دست چیزهایی است که از فرط آشنایی ناشناخته مانده است. و از نقد دیالکتیکی زندگی روزمره یک هدف دنبال می شد و آن دوباره زنده کردن پتانسیل های دفن شده و سرکوب شده بود.

در ادامه پوریا جهانشاد  درباره زندگی روزمره و ارتباطش  با هنر و سینما صحبت کرد. او صحبت هایش را با رابطه زندگی روزمره و هنر نقاشی آغاز کرد. اینکه ردپای زندگی روزمره در نقاشی های مصر باستان و نقاشی های اواخر قرون وسطی دیده می شود. و به نقاشی های کامیل کوروت در قرن ۱۹ شاره کرد که زندگی روستاییان را به تصویر می کشید و در ادامه با نمایش نقاشی های مانه بیان کرد که چگونه مانه طندگی روزمره را در شهر به تصویر کشیده است.

در ادامه وی به ارتباط زندگی روزمره با سینمای داستانی ، تجربی و مستند اشاره کرد وی با سینمای داستانی شروع کرد که چگونگی ورود زندگی روزمره به عرصه سینمای داستانی برمی گردد به دهه۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در روسیه. فیلم هایی که تولید می شدند کارکرد تبلغاتی داشتند و قرار بوده است که وحدت مردم را نشان دهند و کارکرد سیاسی- اجتماعی خودشان را دارند و سیستمهای موجود را تبلیغ می کنند.

جائی که زندگی روزمره ، به گونه دیگر دیده می شود موج نو فرانسه است که شکل زندگی روزمره با یک فردیت گره خورده است. در فیلم داستانی می توان به سینمای نئورئالیستی امروز اشاره کرد در سینمای تجربی کاملا شکلش عوض می شود کاملا در امر امروزه بداهت گذاری می شود و شکل  ارتباط با اشیاء روزمره عوض می شود. در سینمای مستند بحث زندگی روزمره از دهه ۳۰ به شکل جدی دیده می شود و در موسسه جان گریسون مطرح می شود. دو نوع جریان در فیلمهای مستند وجود دارد جریان فیلم های مستقیم آمریکا  و فیلمهای وریته فرانسه. در فیلم های مستقیم آمریکا ، فیلم مشاهده گر است وساطتت را منکر می شود و معتقد هستند آن چیزی که هست نمایش داده می شود.

در سینما وریته فرانسه تلاش فیلمساز برای برانگیختن به وسیله مصاحبه یا هر چیز دیگر باعث می شود فرد باقی نمودهای خودش را نشان دهد که ژان روش از همین شیوه برانگیختن آدمها استفاده می کند. در فیلم مقاله کریس مارکز از فیلم مقاله برای تثبیت زندگی روزمره استفاده می کند و پای خاطره و حافظه را در فیلم بیرون می کشد و در فیلم های خودچهره نگاری روزمره گی را به واسطه نمایش امر شخصی نمایش می دهند یعنی هر آدمی که تصویری از خودش می سازد به یک طبقه تعلق دارد و زمانی که آن تصویر ساخته می شود چالش هایی در برابر هر کدام از خواسته های آن طبقه خاص صورت می گیرد.

بعد از نشست اول، فیلم مستند « وقایع نگاری یک تابستان» اثر ژان روش به نمایش در آمد و پس از آن نشست دوم با حضور آذر تشکر، صالح نجفی و پوریا جهانشاد  با موضوع نقد فیلم ژان روش از منظر زندگی روزمره برگزار شد.

آذر تشکر، صحبت هایش را با مقدماتی درباره زندگی روزمره شروع کرد و گفت:  زندگی روزمره آنطور که در تئوری مطرح شده است بیشتر شبیه یک دستور است، بحث زندگی روزمره در غرب به خاطر مشروعیت بخشیدن به تولید شروع شد و بعد یک جنبش هایی مثل فیمینیسم و محیط زیست  اتفاق می افتد و بعد از آن چیزهایی در افراد مثل خودبیانگری اتفاق می افتد که زندگی روزمره مهم می شود.

وقتی زندگی روزمره در جامعه ایران مطرح شد بیشتر حالت اتنوگرافی داشت ولی زندگی روزمره در اثر ژان روش واقعا self-reflection  است و همینطور زمانی که زندگی روزمره وارد هنر شد تاکید بر زنان و افراد حاشیه ایی و مهاجران است.

در این فیلم می بینیم تاکید بر چیزهایی است که در طول زندگی اتفاق می افتد اینها مهم هستند نه اینکه دنبال وقایع بزرگ برویم. و این خودش زندگی روزمره است. و دومین نکته مهم در این فیلم این است که می بینیم زنان به عنوان دنیای پیرامون دنیای مرکزی تولید ( کالاو اندیشه ) نقش عمده ای در زندگی روزمره ایفا می کنند. نکته سوم که این فیلم را در بحث زندگی روزمره مهم و برجسته می کند تاکید بر زمان حال و معاشرت آدم ها با همدیگر در صحنه های مختلف فیلم است.  

در این فیلم آرزوهای آدم ها کوچک شده است و آدم هایی با آرزوهای کوچک چگونه می توانند در مقابل نظام سرمایه داری مبارزه کنند. سپس پوریا جهانشاد فیلم ژان روش را از منظر سینمای مستند مورد بررسی قرار داد و گفت:  همیشه در حوزه مستند این مطرح است که چطور می توانیم بی واسطه یک واقعه را تصویر کنیم، دیدگاهی است که یک اصالت در آن واقعه بیرونی وجود دارد که ما باید به دست بیاوریم.

و در این فیلم می بینیم که به جای اینکه نشان داده شود این خود واقعی آدم هاست بدون اینکه دوربینی حضور داشته باشد اتفاقا به عکس العمل افراد نسبت به حضور دوربین می پردازد. سپس صالح نجفی با بیان اینکه وقایع نگاری یک روز تابستان، وقایع نگاری بیکاری است گفت گدار در سال ۱۹۶۶ فیلمی ساخت با عنوان مردانه، زنانه که یک جور وقایع نگاری زمستان بود.

او گفت ژان روش تلاش می کند چشم انسان و چشم دوربین را مزدوج کند و ژیگا ورتوف دوربین به مثابه ماشین می بیند که نگاهش با آدمیزاد متفاوت است. و با اشاره به فیلم « وقایع نگاری یک تابستان » گفت در این فیلم نماهای بسته خیلی اهمیت دارند و ما اضطراب آدم ها که تخیلاتشان را نشان می دهد می بینیم. و استفاده از صدای خارج از قاب یا حرکت های افقی و عمودی و یا آموزش صخره نوردی این ها همه نشانه هایی از حضور زندگی روزمره در این فیلم است.

همایش « نمود زندگی روزمره در سینمای مستند » طی روزهای ۲۵ تا ۲۷ آبان ماه در خانه سینما برگزار می شود و ورود برای عموم آزاد است.

برنامه روز دوم همایش، ۲۶ آبان ماه به شرح زیر می باشد:

۲-۴.۳۰ : نگاهی به رویکردهای معاصر به زندگی روزمره در سینمای مستند جهان ( همراه با نمایش سکانس هایی از فیلم های مرتبط ) با حضور: عطیه عطارزاده،محمدرضا فرزاد و بهزاد خسروی نوری

۵-۷ : نمایش فیلم «خبرهایی از خانه» ( شانتال آکرمن ،۸۸دقیقه) و «زنانه» ( مهناز افضلی، ۳۵ دقیقه)

۷.۳۰-۹: جنسیت و زندگی روزمره با تمرکز بر دو فیلم « خبرهایی از خانه » و « زنانه » با حضور: فیروزه مهاجر، آزاده اکبری، آزاده بیزارگیتی

 

گزارش روز اول همایش ” نمود زندگی روزمره در سینمای مستند “
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *