همایون امامی
منتقد و مستندساز
نقاشی از مستندسازان جدی سینمای ایرانست. مستندسازی را پیگیرانه تا به امروز دنبال کرده است.نقاشی کارنامه پرشماری دارد و فیلمهای بسیاری ساخته که اگرچه به لحاظ مضمون و نوع مواجهه با واقعیت تفاوتهای آشکاری با هم دارند؛ ولی میتوان دو شاخصه برای همهی آنها در نظر گرفت یزد به مثابه یک بومزیست و کیش زرتشتی. تنوع این آثار حوزههای مختلفی را در بر میگیرد از نگاه تاریخی و آیینی گرفته تا پژوهشهای فرهنگی، اقتصادی و در برخی فیلمها اجتماعی.این بار هم نقاشی یزد را دستمایه فیلم خود ساخته تا تاریخ آنرا به بهانهی ورود عکس و عکاسی به یزد مورد کند و کاو قرار دهد.
نقاشی در قابهای گمشده را که برای واحد سیمای استانهای تلویزیون ساخته است برخلاف تعلق خاطری که به بازسازی و بیان دراماتورژیک واقعیت دارد به صورتی خطی و مستقیم، به دور از هر نوع ترفند بازسازی و درامپردازنه ساخته است، لیکن نباید کتمان کرد که تصویر جذابی از این بازخوانی تاریخ عکاسی در یزد به دست داده است. آنچه در این میان، فیلم نقاشی را از یک مستند گزارش تلویزیونی متمایز میسازد به کاربرد هوشمندانه و مؤثر موسیقی، باند صدا و اثرهای شنیداری است.نوع قاببندی و بازی با نور و نمایش عکسهای قدیمی یزد در پرتو سنجیده و مخیلی از ترکیب نور و تاریکی، در عین حال که عمق تاریخی عکسها را به خوبی نموده است؛ موفق شده حس نوستالژیک دلنشینی را نیز همراه فیلم منتقل سازد.
نقاشی به تحقیق اهمیت میدهد و همواره کوشیده است اطلاعات دست اولی از رخداد و یا موضوع فیلمش به مخاطب ارائه نماید.لذا میتوان از قوت پژوهش در فیلمها نقاشی و فیلم حاضر – قابهای گمشده را همچون شاخصه دیگری که فیلمهای نقاشی با آن هویت مستقلی مییابد هم یاد کرد. لیکن به عنوان آخرین نکته یادآور شد که کاربرد مشابه این عناصر زیباییشناختی میتواند نقاشی را به تکرار برساند و به تولید و ارائهی فیلمهایی بیانجامد که تفاوت چندانی با هم ندارند. آنچنان که تو گویی از روی هم نوشته شدهاند.