مرور فیلم مستند « قصهی دختران فروغ »
نوشید محمودی
مستندساز و مدرس دانشگاه
فیلم مستند قصهی دختران فروغ با نمای آتش بازی چهارشنبهسوری و سپس تحویل سال نو آغاز میشود. آغازی پر امید برای آیندهای نو …
با پیشرفت فیلم، کودکان بدسرپرست و بی سرپرستی معرفی میشوند که در خانهای با نام فروغ مهر و به سرپرستی یک زوج کنار هم زندگی میکنند. روال خطی زندگی، محور ارتباطی سکانسهای فیلم میشود: کودکی، نوجوانی، جوانی و ازدواج؛ و در نهایت فروپاشی این خانه که میتواند جایگزین مرگ باشد.
خاطره حناچی، کارگردان فیلم، در برقراری ارتباطی نزدیک با شخصیتها موفق عمل کرده است و آنها به راحتی از خود و زندگیشان حرف میزنند. متاسفانه این نزدیکی و اعتماد کودکان به فیلمساز تا حدودی بی بهره باقی میماند و مخاطب کمتر با تصویرهایی ملموس از زندگی واقعی آنان روبرو میشود؛ بیشتر شاهد گفتگو و گزارشیم تا چگونگی گذراندن یک روز زندگی آنان در خانه.
گرچه شاهد پلانهایی چون آماده کردن صبحانه و ناهار یا گفتگوی دکتر درباره درس ریاضی با بچهها هستیم اما زندگی آنها را لمس نمیکنیم. لحظههای خلوت و حقیقی دحتران و پسران در خوابگاههای خود کمتر دیده میشود.
کنشهایی چون لاک زدن تنها لحظاتی گذرا و کوتاه از زندگی دختران است که دیده میشود و در خوابگاه پسران از دیدن همین فرصتهای کوتاه هم محرومیم. نمونهای چون حرف زدن یکی از دختران پیش از ازدواج با همسر دکتر و نشان دادن هراس و ترسهای او یکی از لحظههای تاثیرگذار فیلم است که تداوم چنین فضاهایی میتوانست قدرت بیانی فیلم را دوچندان کند.
فیلمساز با اینکه تلاش کردهاست بیطرفانه فرصت توضیح در اختیار بچهها و زوج مسئول بدهد اما این بیطرفی را در نیمه فیلم کم کم از دست میدهد و با پررنگ کردن سرنوشت برخی از دختران، مجال قضاوت درست را از مخاطب میگیرد.
بسیار علاقهمند بودم تا بدانم که آیا دکتر و همسرش پیگیر سرگذشت دختران و پسران پس از ترک قطعی خانه هستند؟ آیا پس از شکایت این رابطه همیشه قطع شده و یا همچنان ادامه دارد؟ چند نفر از حدود پنجاه نفر کودک، سرنوشت درست و موفقی یافتهاند؟ آیا رفتار این زوج همواره همراه با فرمان و تحکم بوده یا ما تنها با بخشی از روایت روبهرو هستیم؟
با این حال روند بسیار سخت ساخت فیلمهایی از این دست، رسیدن به ساختاری روان و ضرورت تأمل به پرسشهایی مهم و تأثیرگذار در پایان فیلم از نقاط قوت کار به شمار میرود. این که آیا داشتن نیت خوب و باور مذهبی قوی میتواند شرط کافی برای پذیرفتن سرپرستی کودکان باشد؟ نهادهای مسئول چنین کودکانی پس از سپردن آنها به سرپرستان داوطلب تا چه حد مجدانه پیگیر سرنوشت آنان هستند؟ آیا این کودکان در بهزیستی باقی میماندند سرنوشت متفاوتی نسبت به اکنون داشتند؟
سلام خسته نباشید اگر واقعا میخواهید واقیت های بیشتری را بداننید و اینکه چه اتفاقی برای بچه ها افتا واینکه ایا قضاوت خانم حناچی درست هست یا نه ؟
دختران فروغ.
واقعا میخواهید که بدونید عاقبت بچه های توی موسسه چی شد ؟واینکه برای بچه هایی که شکایت کردن چه اتفاقی افتاده ؟