ما و ایران امروز؛ بهزاد رییسیان

سه شنبه ۲۳ آبان, ۱۴۰۲

ما و ایران امروز

سلسله نشست‌های محیط‌زیستی انجمن مستندسازان

نشست سوم: بهزاد رییسیان

در نشست پنجم از سلسله نشست‌های محیط‌زیستی انجمن مستندسازان سینمای ایران مطرح شد:

محیط‌زیست، مسئله مرگ و زندگی است/ محیط‌زیست، مفهومی زاییده دنیای مدرن است/ فقر، آلودگی محیط‌زیست ماست/ مطالب و محتوای خوب، فکرشده و علمی برای شبکه‌های اجتماعی تولید کنید.

در نشست پنجم از سلسله نشست‌های محیط‌زیستی انجمن مستندسازان سینمای ایران؛ دیدار و گفتگو با بهزاد رئیسیان کارشناس ارشد محیط‌زیست جانوری، متخصص ارزیابی اثرات محیط زیستی و دبیر کمیته‌ی آموزش انجمن جهانی ارزیابی، موضوع «ارزیابی اثرات محیط‌زیستی» مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

به گزارش روابط‌عمومی انجمن مستندسازان سینمای ایران، نشست پنجم از سلسله نشست‌های محیط‌زیستی انجمن مستندسازان سینمای ایران؛ دیدار و گفتگو با بهزاد رئیسیان کارشناس ارشد محیط‌زیست جانوری، متخصص ارزیابی اثرات محیط زیستی و دبیر کمیته‌ی آموزش انجمن جهانی ارزیابی، ظهر روز سه‌شنبه، ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۲ با حضور چند تن از اعضای انجمن مستندسازان سینمای ایران در کافه تاریخ برگزار شد.

در ابتدای نشست، بهزاد رئیسیان از نحوه ورودش به حوزه محیط‌زیست گفت: از نوجوانی به دلیل فضای خانواده‌ای که در آن بزرگ شدم، علاقه شدیدی به محیط‌زیست پیدا کردم. از اینرو از دوم راهنمایی به سازمان محیط‌زیست می‌رفتم و مجلات آنها را مطالعه می‌کردم. در دبیرستان، به عنوان یک اکتیویست، کمابیش دست به فعالیت محیط‌زیستی می‌زدم.

قبل اینکه در مقطع کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شوم، مسیر فعالیت اکتیویستی را کنار گذاشتم و به فعالیت کارشناسی روی آوردم. حوزه تخصصی من «ارزیابی اثرات محیط‌زیستی» است و اگر بخواهم تخصصم را به طور ساده بیان کنم، این است که ممکن است دولت، بخش خصوصی و یا هر شخص دیگری بخواهد جاده، کارخانه یا هر تصمیمی که مربوط به توسعه یک منطقه یا نحوه ادامه حیات شهری باشد، کار ما این است که آن را از منظر محیط‌زیست و جامعه بسنجیم تا فرآیند تصمیم‌گیری برای جامعه شفاف باشد. البته که در ایران به این شکل نیست، چون پشت در بسته همه مجوزها رد و بدل می‌شود.

علاوه بر اینها در زمینه حفاظت از منابع طبیعی مثل پارک‌های طبیعی و مناطق حفاظت شده  فعالیت دارم و سال‌هاست به عکاسی حیات وحش مشغول هستم. این بخش، قسمت مورد علاقه من در حیطه شغلی ام است. با اینکه بخش اعظم فعالیت مرا آن ارزیابی‌ها تشکیل می‌دهم ولی این قسمت که گفتم، بخشی است که آن را بیشتر دوست دارم.

همچنین، به علت سالها سابقه‌ای که در همکاری با شرکت‌های مختلف ایرانی و خارجی در حوزه محیط‌زیست دارم، مهارت‌های مدیریتی در زمینه توسعه پایدار کسب کرده‌ام که آن را در اختیار سازمان‌های مردم نهاد و فعالان محیط‌زیست قرار می‌دهم. این هم بخش دیگری از فعالیت من است. در ضمن، من هیچ وابستگی سازمانی و تشکیلاتی به هیچ جا نیز ندارم، چون از سال دوم فعالیت معصومه ابتکار رییس سابق سازمان محیط‌زیست دیگر به آنجا پا نگذاشتم و این قضیه به طور اتفاقی رخ داد. زیرا قبل از این، جلسات و کلاس‌های متعددی در دفاتر مختلف سازمان داشتم ولی به مرور، کم و کمتر شد و الآن، هشت سال است که هیچ مراجعه‌ای به سازمان نداشتم.

او راجع به نقش مطالبه گری در محقق شدن خواسته‌های مردم گفت: در اروپا و آمریکا هم اینطوری نیست که یک سیاستمدار ناگهان دغدغه محیط‌زیستی پیدا کند، بلکه هنگامی این اتفاق می‌افتد که مطالبه از سوی مردم وجود داشته باشد و اینگونه، برخلاف میل خودش، مجبور می‌شود تن به مواظبت از محیط‌زیست بدهد و آن را مهم بشمارد. فقط وقتی مطالبه وجود داشته باشد، این اتفاق خواهد افتاد.

این متخصص ارزیابی اثرات محیط زیستی از نگاه سانتی مانتال رایج در حوزه محیط‌زیست در سالیان اخیر گلایه کرد و گفت: برای اینکه یک فیلم مستند راجع به محیط‌زیست به چه صورت عرضه شود، چند گزینه وجود دارد؟ به جز سینما، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی، دیگر چه گزینه‌ای وجود دارد؟ هیچی. هر کدام از این‌ها، ارزش، هدف‌گذاری و کارکرد خاص خودش را دارد. یک نمونه ساده آن این است که روزی نیست که دوستی، مطلبی در شبکه‌های اجتماعی برای من نفرستد تا صحت و سقم ماجرا را دریابد.

مطلبی که در ۹۹ درصد مواقع، مزخرف، میس اینفورمیشن و ضد علم است. یکی از اقداماتی که خیلی می‌تواند تاثیرگذار باشد و تصمیم انجام دادن آن با شماست، این است که حالا که شبکه‌های اجتماعی در سبد مصرفی تمام مردم قرار دارد، مطالب و محتوای خوب، فکرشده و علمی برای شبکه‌های اجتماعی تولید کنید.

از نمونه چنین مطالب غلطی می‌توانم به مطالبی اشاره کنم که درباره سگ‌های ولگرد و به اسم محیط‌زیست منتشر می‌شود؛ این تفکری است که حفاظت از محیط‌زیست را با نگهداری حیوانات در باغ‌وحش اشتباه گرفته است. یا دیگر اطلاعات غلطی که درباره دریاچه ارومیه، زلزله و یا بیماری‌های همه‌گیر منتشر می‌شود. یا چرند دیگری که می‌بینم این است که در قالب فیلم‌های کوتاه یا تصاویر دارای متن نوشتاری، صفاتی که در جامعه انسانی معنی دارد، به حیوانات نسبت می‌دهند.

یا مثلاً فیلمی انگلیسی زبان که یک خارجی ساخته و به همین شکل زیرنویس شده بود، دیدم که نشان می‌دهد کوسه‌ای یک لاکپشت را نجات می‌دهد و به دست قایقرانان می‌سپارد که در میان چند کیسه پلاستیکی گرفتار شده است در صورتی که غذای آن کوسه ببری، همان لاکپشت است. این رفتار دلسوزانه و محبت آمیز، مسائل انسانی است و هیچ ربطی به حیوانات ندارد. هیچ ربطی. یعنی اصلاً هیچ معنی ندارد که فکر کنم فیل دلش برای اسب آبی می‌سوزد یا اسب آبی، دلش برای کرگدن می‌سوزد چون غلط و میس اینفورمیشن است. این میس اینفورمیشن چندان بی ضرر هم نیست و ضرر آن کجاست؟ موضوعی است که می‌توان ساعت‌ها راجع به آن حرف زد.

 

این دبیر کمیته‌ی آموزش انجمن جهانی ارزیابی راجع به تضاد فقر با دغدغه‌های محیط‌زیستی در یک جامعه گفت: دارم روی یک مقاله‌ای مطالعه می‌کنم که چند سال دیگر منتشر خواهد شد و در آن، از نقش تاریخی انیمیشن همچون اولین اثر والت دیزنی در شکل‌گیری این نوع تفکر خواهم گفت.

یکی از تأثیرگذارترین مجموعه‌های مستند حیات وحش که بخشی از محیط‌زیست است، مجموعه مستند «سیاره زمین» است و در این مجموعه، دو اپیزود خیلی مهم وجود دارد؛ زمانی که با فعالان محیط‌زیست مصاحبه می‌کند. محیط‌زیست، مفهومی مدرن براساس اطلاعات علمی و آبجکتیو است. یکی از اشتباهات جنبش محیط‌زیست در این سالیان این است که این را تبدیل به یک موضوع سانتی مانتال کرده ولی واقعیت این است که مسئله مرگ و زندگی است. آب است. غذا است. برای یک لیوان چای، جنگل‌ها به مزارع چای تغییر کاربری داده‌اند. برای لباسی که تن ما هست، گیاهان از بین رفته‌اند یا حیواناتی کشته شده‌اند. این یک موضوع سانتی مانتال نیست منتها ما براساس فهم مدرن مان داریم آن را می‌سنجیم و در صورتی که وارد دنیای مدرن نمی‌شدیم، ممکن بود با طبیعت به این شکل مواجهه نداشته باشیم و فرق می‌کرد چون ما سال‌های سال مقهور طبیعت بوده‌ایم و داشتیم به سختی با آن می‌جنگیدیم.

مثلاً در شمال کشور، از اصطلاح «جنگل آباد کردن» استفاده می‌کنند که به معنی تبدیل کردن جنگل به کشتزار برنج است. تا الآن بیش از ۹۰ درصد اکوسیستم طبیعی زمین به کشتزار برنج یا جاده یا غیره تغییر کاربری داده شده است. وقتی این قضیه انجام گرفت، تازه به این فهم رسیدیم که اینها چه قدر برای ما و نسل آینده مهم است و چقدر دوستش داریم، در صورتی که پیش از این، اصلا چنین نگرشی وجود نداشت. بنابراین مفهوم محیط‌زیست به این شکل که داریم راجع به آن صحبت می‌کنیم مفهومی زاییده دنیای مدرن است. زیان این نوع نگرش این است که مردم را از واقعیت حفظ محیط‌زیست که مفهومی مدرن است و ضروری برای امروز ما، نسل‌های آینده و ارزش‌های ماست، دور می‌کند. ما باید به صراحت بگوییم که پلنگ را دوست داریم، می‌خواهیم آن را تماشا کنیم و از بودن آن لذت ببریم. ما آب می‌خواهیم. ما هوا می‌خواهیم و همه‌چیزهای دیگر را می‌خواهیم. در صورتی که این نگرش که از ضرر آن گفتم، ما را از این واقعیت دور می‌کند و به سمت یک مفهوم انتزاعی سانتی مانتال عاری از واقعیت می‌برد.

«دیوید اتنبورو» در آن مجموعه مستند می‌گوید: «در ابتدای جنبش محیط‌زیست در تلاش بودیم تا احساسات جامعه را برای حفظ محیط‌زیست تحریک و ترغیب کنیم و تاکیدمان روی بچه‌های حیوانات، با چشم‌های درشت و اشک‌آلود بود.» این جنبش تا مقطعی خوب پیش آمد و از جایی به بعد، همه‌چیز را رها کردند. مثلاً استفاده از پوست خز فارغ از درستی و غلطی استفاده از آن که مدتی کاملاً منسوخ شده بود، دوباره رونق گرفته است. چون جامعه نسبت به آن بی‌حس شده است. با حرف‌هایی که عمیق نیست، می‌توان مردم را برای مدتی فریب داد ولی جایی می‌رسد که از آن خسته می‌شوند و این خطر این نوع نگرش است. اگر با مخاطب نسبت به اهداف صادق نباشیم و یک زرورق زیبا از نوع سانتی مانتال روی آن بکشیم، دیر یا زود، همه‌چیز را با هم از دست خواهیم داد.

مثل اتفاقی که برای خیلی از ایدئولوژی ها می‌افتد زمانی که یک تصویر آرمانی می‌دهند و در واقعیت می‌بینیم که هیچ خبری هم نبود. اگر از روز اول با مردم صادقانه صحبت کنیم، شانس اینکه اقبال و جذابیت کمتری داشته باشیم، هست ولی اگر کسی بیاید، تا آخر، پای آن خواهد ماند. ایندرا گاندی در کنفرانس استکهلم سوئد ۱۹۷۳ در سخنانی گفت: «اینقدر از آلودگی محیط‌زیست صحبت نکنید. فقر، آلودگی محیط‌زیست ماست.» بعد از این نشست، محیط‌زیست به این شکل در جهان مطرح شد. در کشوری که فقیر است و مردم آن با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند، این حرف‌های چرند به درد نمی‌خورد. یکی از ضررهایی که گفتم همین است. نمی‌توان در جامعه‌ای که فقر و مسائل مربوط به فرهنگ و معاش وجود داشته باشد، از انقراض پلنگ گفت. این یکی از کارکردهای ارزیابی اثرات محیط‌زیستی است، چون بدون اینکه میان مسائل اجتماعی و فرهنگی با محیط‌زیست توازن وجود داشته باشد، امکان ایجاد توسعه پایدار نیست.

در انتها، بهزاد رئیسیان درباره راهکار حل مشکلات زیست‌محیطی میان کشورهای ایران، عراق و ترکیه عنوان کرد: مشکلات زیست‌محیطی بین کشورهایی مثل ایران، عراق و ترکیه تنها در صورتی حل خواهد شد که مسئولان، ملت و حکومت دو کشور پشت یک میز بنشینند و به شکل کارگروهی تصمیم به حل این معضلات بگیرند وگرنه این مسائل هرگز حل نخواهد شد. این را بارها گفته‌ام. خود دولت جلوی برخی رودخانه‌ها را که به عراق می‌ریزد، سد کرده است و حالا، برای مسائل سیاسی، کمپین زیست‌محیطی راه می‌اندازد. این اصلا درست نیست و منجر به حل مسائل نمی‌شود، چون باید دو طرف بنشینند و حرف بزنند. از آن بدتر، بی‌اعتمادی ایجاد می‌کند، چون به نظر می­رسد که دارد از مسائل زیست‌محیطی، استفاده ابزاری می‌شود و در نهایت، این رویکرد، نتیجه معکوس خواهد داد.

با زدن روی پیوند پایین می توانید صحبت‌های بهزاد رییسیان را در این جلسه به صورت کامل بشنوید.

ما و ایران امروز؛ بهزاد رییسیان
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *