جامعه‌ی ایران و فرسایش تمدنی

دوشنبه ۱۷ مهر, ۱۴۰۲

سلسله نشست‌های بینارشته‌ای اعضای انجمن مستندسازان با اندیشمندان

نشست اول: دکتر محمد فاضلی

جامعه‌ی ایران و فرسایش تمدنی

در نشست یکم از سلسله نشست‌های بینارشته‌ای انجمن مستندسازان با اندیشمندان مطرح شد:

همه کشورها در طول تاریخ خودشان همیشه مسئله داشته‌اند/ ایران همیشه یک سرزمین کم آب بوده است/ تحریم‌ها بخش خصوصی و مردم ایران را له کرده‌اند/ مسئله زنان در ایران در ده تا پانزده سال آینده حل می‌شود.

در نشست اول از سلسله نشست‌های بینارشته‌ای انجمن مستندسازان با اندیشمندان؛ دیدار و گفتگو با دکتر محمد فاضلی جامعه‌شناس، استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتی، نویسنده و مترجم، موضوع «جامعه ایران و فرسایش تمدنی» مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

به گزارش روابط‌عمومی انجمن مستندسازان سینمای ایران، نشست اول از سلسله نشست‌های بینارشته‌ای انجمن مستندسازان سینمای ایران با اندیشمندان؛ دیدار و گفتگو با دکتر محمد فاضلی جامعه‌شناس، استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتی، نویسنده و مترجم، با عنوان «جامعه ایران و فرسایش تمدنی»، ظهر روز دوشنبه، ۱۷ مهر ماه ۱۴۰۲ با حضور چند تن از اعضای انجمن مستندسازان سینمای ایران در کافه تاریخ برگزار شد.

در ابتدای نشست، دکتر محمد فاضلی مسئله خودش را ایران دانست و گفت: مسئله من ایران است و وبلاگی که به عنوان اولین حضورم در عرصه رسانه راه‌اندازی کردم، «به فکر ایران» نام داشت. آن زمان در لندن بودم و وقتی آدم خارج از کشور هست، وضعیت بدتری دارد چون تمام مدت فکر می‌کند اینجا جنگ است و همه‌چیز در حال سقوط است. بعد برمی‌گردی و می‌بینی که اینگونه نیست. بعدها وبلاگ «دغدغه ایران» نام گرفت که تبدیل به کانال تلگرامی، سپس صفحه اینستاگرامی و در نهایت، یک پادکست شد. «دغدغه ایران» چیزی بود که در حدود ۱۷ سال گذشته درباره آن نوشته‌ام.

او درباره مسائلی که در حال حاضر، سرزمین ایران گرفتار آنهاست، عنوان کرد: در سال ۹۳، مفهومی را تحت عنوان «فرسایش تمدنی» به کار بردم که یک زیرمجموعه به نام «همایندی بحران‌ها» داشت؛ یعنی بحران‌هایی که به سمت یک لحظه از تاریخ در حال همگرایی هستند. همه کشورها در طول تاریخ خودشان همیشه مسئله داشته‌اند. مثلا در ایالات متحده آمریکا هم زمانی جنگ داخلی وجود داشته است یا ۷۰ سال پیش، آنها گرفتار طوفان‌های گردوخاکی و از بین رفتن پوشش گیاهی شده بودند.

مثلا اتحادیه جماهیر شوروی دچار فروپاشی شد و مشکل کشورهای جداشده که در اشغال شوروی بودند، به وجود آمد. اینکه یک کشوری همزمان گرفتار چند مسئله بزرگ باشد، نمونه‌های اندکی داشته است و ایران، در حال حاضر گرفتار این مسائل است: نخست مسئله محیط‌زیست که آب جدی‌ترین آنهاست که متاستاز این موضوع به خشکی حوزه‌های آبریز، خشکی مراتع، پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی، فرونشست زمین منجر شده است و پیامد آن، از بین رفتن زیرساخت‌ها شامل جاده‌ها، لوله‌کشی و دیگر امکانات و دچار بحران شدن آنهاست. در نتیجه، بنیان محکمی برای زیست مردمان وجود ندارد. این وجه زودگذر قضیه است. وقتی آبخوانی از بین می‌رود، فرآیند احیای آن طولانی است و گاهی طبق نظر متخصصان، تا ۵۰ هزار سال طول می‌کشد. پس فرآیند برگرداندن این وضعیت آسان نیست.

۵۰ هزار سال را اینطور در نظر بگیرید که وقتی «نورث» درباره تاریخ ثبت‌شده بشر حرف می‌زند، یک بازه زمانی ده هزار ساله را مد نظر قرار داده است. حتی درباره تاریخ پیامبران هم همین عدد صدق می‌کند. یعنی ۵۰ هزار سال، پنج برابر تاریخ ثبت‌شده بشر است. در نتیجه، ما یک نوع مسئله این شکلی داریم که مقوله محیط‌زیست است. اینها مسئله­هایی هستند که همواره به یک شکلی وجود داشته‌اند، گاهی شدیدتر شدند و تا آینده نامعلومی هم وجود خواهند داشت. ایران همیشه یک سرزمین کم آب بوده است از این­رو ایرانیان دست به ساخت قنات و دیگر ساختارهای متفاوت آبی زده‌اند چنانکه ساختارهای آبی ما با آلمان، اروپا و آمریکای شمالی متفاوت است.

بیاییم وضعیت رودخانه‌های ایران را با رودخانه‌های پرآب دنیا مقایسه کنیم تا مقیاسی از کم‌آبی در ایران به دست آوریم. آورد آبی فقط آمازون برزیل ۶۵۰۰ برابر زاینده‌رود پرآب در دهه چهل هجری شمسی است. یانگ تسه چین فقط ۹۵۰ برابر زاینده‌رود آب دارد. ظرفیت آبی رودخانه می‌سی‌سی‌پی آمریکا مثل این است که در ایران معادل ۵۵۰ رودخانه می‌سی‌سی‌پی آمریکا وجود داشته باشد. اینها مقیاس کم‌آبی این سرزمین است. حالا، این کشور با این مقیاس آبی و در یک بازه تاریخی که وابسته به آب‌های زیرزمینی بوده، در حال از دست دادن آب‌های زیرزمینی اش است.

طبق آمار ۱۴۰۰، ۱۴۰ برابر رودخانه زاینده‌رود اضافه برداشت آب‌های زیرزمینی در ایران رخ داده است بنابراین فرونشست ها، از دست رفتن مراتع و خشک شدن آبخوان ها رخ می‌دهد و در نتیجه، ریزگرد پدید می‌آید، مراتع از بین می‌رود و اراضی جنگلی کشور نابود می‌شود. وقتی از نابودی اراضی جنگلی صحبت می‌کنیم، این را در نظر بگیرید که چهل درصد آبی که در اختیار ما قرار می‌گیرد، فقط در کوهستان زاگرس تولید می‌شود یعنی با از دست رفتن درخت‌های زاگرس، به تدریج، از لحاظ تمدنی، در حال از دست دادن ۴۰ درصد تولید آب کشور هستید. این خشکی آب در حال نابودی این سرزمین به شکل خطرناکی است. این یک بخش قضیه است.

وی افزود: از سوی دیگر، همزمان کشور در حال گرم شدن است و ما یکی از کانون‌های گرمایش زمین هستیم. گرمایش زمین دو اتفاق در پی دارد: ۱. کاهش بارش‌ها و ۲. تبدیل بارش‌ها از برف به باران. وقتی برف به باران تبدیل شود، ذخیره آبی کشور از دست می‌رود چون ذوب برف‌ها در کوهستان در یک بازه چندماهه، باعث ایجاد رودخانه دائمی می‌شود و آب به تدریج در اختیارتان قرار می‌گیرد. وقتی باران می‌شود و باران‌های شدید می‌بارد، سیل به وجود خواهد آمد و با پایان سیل، خشکی خواهید داشت به طوری که ذخیره آبی خودتان را از دست می‌دهید.

این اتفاقی است که در زردکوه بختیاری افتاده است. عکس‌های چهل سال قبل را ببینید، سر کوهی مثل دماوند حتی در تابستان برف بود اما الآن در زمستان هم شاهد این اتفاق نیستیم. پیامد این تغییر اقلیم، یک اتفاق مهم است و آن هم تشدید رخدادهای حدی است به شکلی که کشور پنج سال پشت سر هم، گرفتار خشکی شدید و بعد در یک سال، کل کشور گرفتار سیل است. چنانکه سال ۹۷، خشکسال ترین سال ۶۰ سال اخیر نام گرفت و سال ۹۸، عنوان پرآب ترین سال ۶۱ سال اخیر ایران را به خودش اختصاص داد.

در نهایت، سال ۹۹ باز کشور دچار خشکسالی بود و اینگونه، رخدادهای حدی اتفاق افتاد. این به این معنی است که باید کل ساختار مدیریت آب، انرژی، خاک و همه‌چیز کشور باید تغییر کند. به طوری که کشور باید مراقب سیل‌های خطرناک و دوران خشکسالی‌های چندساله باشد. این وجه محیط‌زیستی قضیه است. با گرم شدن هوا، بارآوری گیاهان کاهش و نوع فناوری لازم برای کشاورزی و زندگی در این سرزمین هم نیاز به تغییر پیدا می‌کند. آلودگی هوای تهران فقط ریه آدم‌ها را اذیت نمی‌کند؛ این گرمایشی که در سطح شهر تهران از طریق خودروها تولید می‌شود، فقط آلودگی هوا تولید نمی‌کند بلکه مسئله این است که بارش‌ها در این منطقه و ذخیره آبی تهران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

این قضیه انتقال آب از دریا هم از لحاظ هزینه و همچنین، فنی غیرقابل انجام است. بنابراین مسئله آب در ایران، یک تهدید تمدنی بزرگ است که ابعادش روشن نشده. اینکه وقتی تالاب گاوخونی و دریاچه بختگان گرفتار خشکسالی می‌شود و آبخوان فرو می‌رود، چه اتفاق می‌افتد و پیامدهای سرزمینی آن چیست؟ به نظر من، ایرانیان اصلا درکی از این داستان ندارند و بیشتر از باب لگد زدن به جمهوری اسلامی لایک می‌کنند! تا اینکه به عنوان یک مسئله تمدنی جدی روی آن حساس باشند. بی‌خردی‌، سیاستگذاری بد، خرج کردن پول در جای بد و راه غلط رفتن را هم باید به این­ها اضافه کرد.

این جامعه‌شناس مسئله تحریم‌ها را مهم‌ترین مسئله از لحاظ تهدیدهای خارجی برای ایران ارزیابی کرد و گفت: مسئله بعدی، مجموعه‌ای از تهدیدهای بیرونی است که از نظر من، بزرگترین آنها تحریم است. مهم نیست این تحریم‌ها مال این حکومت است یا هر چیز دیگر و البته بیشترین مسئولیت برای حل کردنش متوجه این حکومت است. این تحریم‌ها دارند ایران را ذره ذره فرسوده و نابود می‌کنند یعنی می‌توانید تاثیرش را در ده سال گذشته و همینطور، پنج سال ببینید چنانکه با مدارسی مواجه می‌شوید که معلم ندارند یا کلاس‌های آنها ناامن است یا جاده‌هایی که تعمیر نمی‌شوند یا بیمارستان جدیدی ساخته نمی‌شود یا دانشگاهی که حقوق استادیارش به ۱۶ میلیون تومان رسیده و قرار است علم را پیش ببرد که کفاف کرایه خانه‌اش را نمی‌دهد.

این زوال از کجاست؟ از تحریم‌هایی که دولت اوباما آغاز کرد و کل اقتصاد ایران تحریم شد سپس تحریم‌های دیگری هم به آن افزودند. بعد هم در ۹۷، تحریم‌های جدیدی صورت گرفت. تحریم‌ها دارد ساختار بخش خصوصی، ظرفیت سرمایه‌گذاری و تجارت خارجی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و شرکت‌های ایرانی نمی‌توانند یک دلار پول جابجا کنند. هزینه تولید آنها به شدت بالا رفته و به همان نسبت، جو کشور امنیتی شده است چون حکومت بیشتر می‌ترسد و هر چقدر هم که حکومت‌ها بیشتر می‌ترسند، خشن‌تر می‌شوند. برخی عقیده دارند که این تحریم‌ها جمهوری اسلامی را تضعیف می‌کند در حالی که هیچ سابقه‌ای از تضعیف حکومت‌ها با تحریم وجود ندارد. عراق صدام حسین بعد ۲۰ سال تحریم هیچ اتفاقی برایش نیافتاد و اگر حمله خارجی نمی‌شد، هیچی نمی‌شد. کره شمالی چند سال است تحریم است؟ سخت‌ترین تحریم‌ها و هنوز سرپاست. آنها که قدرتمندتر هستند هم با تحریم کنار می‌آیند که چین از آنهاست.

تحریم آمریکا بعد از کشتار دانشجویان در میدان «تیان آن من» چین تا به حال لغو نشده یعنی همه تحریم‌های جورج بوش پدر علیه چین تا امروز برقرار است. الآن شرکت‌های آمریکایی برای فعالیت در چین از کنگره دستور «معافیت» می‌گیرند و بزرگترین شریک تجاری آنها، چین است. ولی این تحریم‌ها(ی ایران) بخش خصوصی و مردم ایران را له کرده‌اند. یک مصیبتی که وجود دارد، حمایت خود ایرانیان و به ویژه ایرانیان خارج از کشور به این داستان وجهه اخلاقی داده است. عجیب است که یک ملتی که بخشی از آنها خارج از کشور هستند، می‌گویند هموطنان ما در داخل کشور را تحریم کنید! پول نظامیان قطع نشده است و پول نفت تهاتری هم پرداخت می‌شود، همه‌چیز هست، این ضربه به جمهوری اسلامی نمی‌خورد بلکه به ایرانیان است.

تحریم‌ها از دارویی که پیدا نمی‌شود و مردم ایران با آن می‌میرند، تا از بین بردن شرکت‌های ایرانی و تا دسترسی به الگوها و هر چیز دیگری هست. عجیب است که عده‌ای هم در داخل و هم خارج از آن حمایت می‌کنند. اینکه کسی گره طنابی را دور گردن خودش سفت کند یا دیگران هم سفت می‌کنند، شاید نتوانی کاری کنی اما اینکه خودت از دار زدن خودت کیف کنی، عجیب است. اتفاقی که افتاده این است که بیرون از ایران طوری جلوه بدهند که تحریم‌ها هوشمند است و مردم را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. نه، این جاده‌های آسفالت نشده،

این نیروگاه‌های برق در حال از بین رفتن، داروی کمیاب و شرکت‌ها تاثیر آن است. بدتر اینکه این تحریم‌ها باعث از بین بردن چشم‌انداز برای جوانان ایرانی شده است. من شخصی می‌شناسم که به من گفت روزی که قصد تأسیس شرکت در کشورهای اطراف ایران را کردم، تا صبح گریستم ولی چاره ندارم. این تحریم ابزاری شده است که انرژی، نیرو و استعداد ایرانی به هدر برود. اینها که می‌گویم معنی اش این نیست که حماقت داخلی مثل فیلترنت و صیانت وجود ندارد، اینها همه سر جایش هست. کنار اینها، آن هم هست که عده‌ای در خارج از کشور، موافق تحریم هستند. از نظر من، هر کسی درباره ایران حساس است، باید موضعی نسبت به تحریم داشته باشد. آگاهی از تحریم‌ها هم فشار در داخل و هم در خارج ایجاد می‌کند و دهان یک عده را هم باید بست که می‌گویند تحریم نعمت است. تحریم هیچ نعمتی نیست و ضدبشری تر، ضدتمدنی تر و کثافت تر از تحریم وجود ندارد. اگر در بحث «فرسایش تمدنی» به تحریم توجه نکنیم، می بینیم «نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان».

دکتر محمد فاضلی راجع به تأثیرات ژئوپولتیک اتفاقات رخ داده در کشورهای همسایه بر سرنوشت ایران بیان کرد: نکته دیگری که خیلی مهم است و مردم به آن توجه ندارند یا ادراک عمومی ایرانی آن را درک نمی‌کند، مسئله اتفاقات ژئوپولتیک است که دارد در اطراف ایران می‌افتد. «پیتر فرانکو پن» کتابی به نام «راه‌های ابریشم» دارد. از استدلالات او و دیگرانی که راجع به ایران سخن گفته‌اند، این است که ایران به طور تاریخی، راه اتصال اروپا به آسیا و آفریقا بوده. تنها کشوری هستیم که در نقطه اتصال سه قاره هستیم. از این مزیت هم حداقل از زمان هخامنشیان تا به حال استفاده کرده‌ایم. به ویژه وقتی که جاده ابریشم در زمان اشکانیان یک جاده مهم شد. بخشی از جنگ‌های ایران و روم بر سر همین جاده ابریشم بود که حتی تا زمان شاه عباس صفوی ادامه داشت و از دلایل ساخت کاروانسراها در این راه بود.

مسئله این بود که از جغرافیای ایران برای خلق ارزش استفاده و هر کسی رد شود، عوارضی پرداخت کند. اتفاقی که در ۴۰ سال اخیر افتاده، این است که ما از نقشه جهان گم شده‌ایم. به قول آرش رئیسی نژاد «حفره ژئوپولتیکی» شده‌ایم. هیچ بندر مهمی نداریم. هیچ فرودگاه مهمی نداریم. هیچ خط راه‌آهن مهمی از ایران نمی‌گذرد. هیچ خط ترانزیتی آسفالت مهمی هم از ایران عبور نمی‌کند. همه کشورهای اطراف دارند تلاش می‌کنند ایران را دور بزنند. آنچه که دارد اتفاق می‌افتد این است که ممکن است ایران تاریخی از دست برود. وقتی کشوری برای جهان مهم نباشد، جهان هم نسبت به سرنوشت آن هیچ اهمیتی نمی‌دهد. از نظر من، این موضوع یک گردهمایی بین متفکران و فیلمسازان می‌خواهد تا این قضیه درک شود.

این نویسنده با اشاره به نقش فیلمسازان در ساخت فیلم‌های ضدتحریم گفت: واقعاً در سینمای ایران در عرصه داستانی یا مستند یا هر چیزی، یک فیلم ضدتحریم می‌شناسید که در اندازه «مادرکشی» باشد؟ درباره محیط‌زیست، یک فیلم درباره آب‌های زیرزمینی ساخته شد که «تالان» نام داشت و خوب بود. جالب است که سینمای ایران از این آثار حمایت نمی‌کند. درباره اتفاقات ژئوپولتیک هم که اصلاً هیچی ساخته نشده است. من اعتقاد دارم کسی که نسبت به ایران دغدغه دارد، نمی‌تواند نسبت به این سه قضیه که گفتم، بی‌تفاوت باشند. همه اینها که گفتم، در مجموع، مبحث «فرسایش تمدنی» را شکل می‌دهد. در نهایت، هم ممکن است هیچ کاری نتوانیم بکنیم و با فرسایش تمدنی، به انتهای راه برسیم.

این مترجم درباره مسئله زنان در ایران خاطرنشان کرد: به اعتقاد من، مسئله زنان در ایران در ده تا پانزده سال آینده حل می‌شود. داستان حجاب و حجاب اختیاری مثل قضیه ویدئو رفع خواهد شد. همانطور که در دهه ۱۹۲۰ در آمریکا با خط‌کش لبه دامن زنان را اندازه می‌گرفتند و با گذشت زمان، این مسئله حل شد. این مسئله هم همین شکل است. اما سه مورد ذکر شده در بالا، خودشان خود به خود حل نمی‌شود. این جنگ زنان علیه حجاب در درون و در یک مکانیسم اجتماعی دارد مثل بقیه دنیا رخ می‌دهد. باید گفت که الآن، آن سه مورد گفته شده اصلاً سرباز ندارد.

یکی از حضار در سخنانی گفت: شما تاثیر تحریم‌ها را بیشتر بر مردم در نظر گرفتید و گفتید که به دولت اثر آنچنانی ندارد. همانطور که مثال زدید، به بخش خصوصی فشار می‌آورد ولی به بخش دولتی هم فشار وارد می‌کند. مثل صندوق بازنشستگی و وقتی دولت پول ندارد، با چاپ پول باعث ایجاد تورم می‌شود که موجب ایجاد نارضایتی بسیار در اقشار مختلف می‌شود و این نارضایتی، دولت را نشانه می‌گیرد. مردم بیرون می‌آیند که به دولت شکایت کنند که شما پول ندارید حق و حقوق ما را بدهید. سطح اختلاف که در جامعه زیاد شود، به دولت فشار زیادی می‌آید و خودش را در سراشیبی سقوط می‌بیند. اگر تحریم‌ها نباشد، دست دولت بازتر است و پول را جایی که دوست دارد خرج می‌کند. هم می‌تواند بخشی را در خارج از مرزها خرج کند و هم می‌تواند در داخل خرج کند تا رضایت مردم را به دست بیاورد. رضایت اقتصادی طبیعتاً نارضایتی مردمی را کم می‌کند.

حمید جعفری با ارجاع به ویدیو «ایران به روایت محمد فاضلی» عنوان کرد: در این برنامه گفتید که «به شدت نیازمند روایت‌هایی هستیم که جامعه و دولت را با خودش همراه کند.» ولی آیا رسیدن به چنین روایتی واقعاً ممکن است؟ این شکافی که بین جامعه و دولت هست، چطور باید پر شود؟

دکتر محمد فاضلی در سخنان پایانی در پاسخ بیان کرد: من مفروضم این است که آنچه که دولت‌ها انجام می‌دهند، از دانایی یا نادانی آنها نیست. دولت‌ها در همه جهان، همه مسائل را می‌دانند. آن چیزی که معضل ایجاد می‌کند این است که آنچه می‌دانند به نفع آنها و ذینفعان هست یا نیست. آن روایت، باید نیروی جمعی علیه ذی‌نفع را تولید کند.

صدای کامل این جلسه را از اینجا می‌توانید بشونید:

انتهای پیام/

جامعه‌ی ایران و فرسایش تمدنی
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *