گزارشی از گفت‌وگو با مستندسازان در سومین روز هفته‌ی فیلم ۵۷

چهارشنبه ۱۶ مهر, ۱۳۹۳
پدرام اکبری - محسن استادعلی
پدرام اکبری – محسن استادعلی

به گزارش انجمن مستندسازان سینمای ایران، در جلسه‌‌ی نخست ‌گفت‌وگو با سازندگان آثار مستند که امیرحسین ثنایی، دبیر هفته‌ی فیلم اجرای آن را برعهده داشت عطیه عطارزاده یکی از کارگردان‌های فیلم «۱۷ ساله‌ها» درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده و مراحل ساخت این مستند گفت: «من و اصلان شاه‌ابراهیمی حدود سال ۱۳۸۹ به این فکر افتادیم که فیلمی درباره‌ی نوجوان‌ها بسازیم. پیش از این و در جریان تولید یک پروژه‌ی دیگر با تعدادی از نوجوان‌ها آشنا شده بودیم که تصمیم گرفتیم از حضور آن‌ها در این فیلم نیز استفاده کنیم.»

وی افزود: «برای این‌که فاصله‌ی خودمان و آن‌ها را کم کنیم تصمیم گرفتیم سهم عمده‌ی تصویربرداری را بر دوش خود آن‌ها بگذاریم و از این طریق بی‌واسطه‌تر به آن‌ها نزدیک شویم.»

اصلان شاه‌ابراهیمی، دیگر کارگردان این فیلم مستند نیز ضمن تایید حرف‌های همکار خود گفت: «ما می‌خواستیم به گونه‌یی به اعضای نسل دهه‌ی ۱۳۷۰ نزدیک شویم که تا جایی که امکانش هست بتوانیم لحظه‌های شخصی و خصوصی آن‌ها را به ثبت برسانیم.»

وی با اشاره به روشی که برای تحقق این ایده در فیلم به کار گرفته شده گفت: «سن ۱۷ سالگی برای هر دوی ما جالب بود و هست. این سن، مرز بین بلوغ خانوادگی و تربیت جامعه است. سنی که در آن نوجوان پس از پشت سر گذاشتن تربیت خانوادگی به‌سوی تربیت اجتماعی حرکت می‌کند.»

شاه‌ابراهیمی هم‌چنین درباره‌ی انتخاب نوجوان‌ها برای حضور در این فیلم و همکاری در ساخت آن گفت: «من و عطیه عطار‌زاده در پروژه‌ی دیگری با یکی دو نفر از این نوجوان‌ها آشنا شده بودیم اما در روند شناخت این بچه‌ها با دوستان دیگری آشنا شدیم که به مجموع نوجوان‌های این فیلم اضافه شدند.»

عطیه عطارزاده نیز در ادامه‌ گفت: «به نظر من در سینمای مستند امروز ایران به نسلی که اواخر دهه‌ی ۱۳۶۰ و اوایل دهه‌ی ۱۳۷۰ متولد شدند کم‌تر پرداخته شده و از نظر من خود این نکته یکی از عوامل ترغیب‌کننده برای ساخت این فیلم بود.»

وی افزود: «از آن‌جا که تصمیم گرفته بودیم دوربین را به دست نوجوان‌ها بسپاریم آن‌ها باید تا حدی نسبت به بیانگری و کار با ابزار فنی سینما اطلاع داشتند. البته بعضی از نوجوان‌هایی که انتخاب شده بودند اصلاً توانایی انجام این کار را نداشتند اما در مقابل، تعدادی از آن‌ها به قدری به دوربین نزدیک شده بودند که گویی به عضوی از بدن‌شان تبدیل شده بود.»

عطارزاده هم‌چنین گفت: «اکنون که از فیلم فاصله گرفته‌ام احساس می‌کنم بعضی از ۱۷ ساله‌های فیلم در بیان حرف‌های خود و ارائه و معرفی دیدگاه‌هایشان بسیار موفق عمل کرده‌اند.»

وی سپس در پاسخ به پرسش مجری برنامه مبنی بر واکنش احتمالی تماشاگران در مقابل نحوه‌ی اجرای شخصیت‌ها گفت: «به‌هرحال هر کس در مقابل دوربین قرار می‌گیرد نمودی از خود را به نمایش می‌گذارد که با خود واقعی او کمی فاصله دارد. نوجوان‌های این فیلم هم مثل همه‌ی ما که در برابر دوربین جلوه‌گری داریم حتماً در بخش‌هایی بازی کرده‌اند.»

عطارزاده افزود: «ما به این نتیجه رسیده بودیم که شاید از سوی نوجوان‌ها کمی هم نمایش صورت بگیرد اما در مجموع، امکان بهتری برای ارائه‌ی خود آن‌ها فراهم می‌کند و این بر استفاده از روش‌های دیگر برتری دارد.»

اصلان شاه‌ابراهیمی در ادامه‌ی این صحبت‌ها گفت: «اگر ما از راش‌های چند ماه نخست و ابتدای کار استفاده کرده بودیم این نکته بیش‌تر به چشم می‌آمد. اما نوجوان‌های این فیلم بعد از حدود یک‌سال و نیم تلاش و تمرین، دیگر کم‌تر بازی می‌کردند و در مقابل، بیش‌تر به خود زندگی نزدیک شده بودند.»

وی گفت: «بعضی از بچه‌ها تا مدت‌ها تصویر می‌گرفتند اما من و همکارم ضمن تشویق آن‌ها به ادامه‌ی کار، از نتیجه‌یی که به دست آمده بود استفاده نمی‌کردیم و در مقابل اجازه می‌دادیم که رو به جلو حرکت کنند تا به زلالی لازم در این زمینه دست پیدا کنند. در حقیقت باید کمی زمان می‌گذشت تا زندگی غیرتصنعی میان آن‌ها جریان پیدا کند.»

در ادامه‌ی جلسه، عطیه عطارزاده در پاسخ به دیدگاه یکی از تماشاگران حاضر در سالن که درباره‌ی امکان تعمیم نوجوان‌های فیلم به نسل آن‌ها پرسیده بود گفت: «نوجوان‌های این فیلم، تنها چهار نفر از یک نسل خاص هستند که خانواده‌ها و طبقه‌های اجتماعی متفاوتی دارند و نمی‌توان آن‌ها را به نسلی که به آن تعلق دارند تعمیم داد. این فیلم تنها برشی از زندگی چهار نوجوان نسل امروز به حساب می‌آید که در حال تجربه‌ی سن ۱۷ سالگی هستند.»

وی افزود: «به عقیده‌ی من آن‌چه که در زندگی همه‌ی ما مشترک است خطوط کلی زندگی این نوجوان‌هاست و تنها تفاوت، واکنش‌هایی‌ست که نسبت به دیدگاه‌های مختلف این نسل ابراز می‌شود.»

عطارزاده هم‌چنین گفت: «ما فقط روی چهار شخصیت متفاوت از یک نسل تمرکز کرده‌ایم و ادعا نداریم که خواسته‌ایم درباره‌ی تمام افراد یک نسل حرف بزنیم.»

در ادامه‌ی جلسه، اصلان شاه‌ابراهیمی نیز در پاسخ به نکته‌یی درباره‌ی دستیابی اثر به نتیجه‌ی دل‌خواه سازندگان فیلم گفت: «ما از ابتدا هم دنبال نتیجه‌گیری خاصی نبودیم و فقط می‌خواستیم پنجره‌یی ایجاد کنیم تا آن سوی دیوار ارتباط با ۱۷ ساله‌ها را ببینیم.»

عطارزاده نیز در این‌باره گفت:‌ «حاصلی که ساخته شدن این فیلم برای خود من داشت این بود که متوجه شدم باید در قضاوتم نسبت به نسل نوجوانان تجدیدنظر کنم. تا پیش از تولید «۱۷ ساله‌ها» با خودم فکر می‌کردم این نسل چه‌قدر خوش‌حال هستند، می‌گویند، می‌خندند و دغدغه‌ی دیگری ندارند اما وقتی از طریق راش‌ها به زندگی آن‌ها نزدیک و نزدیک‌تر شدم متوجه ‌شدم اصلاً این‌گونه نیست و اتفاقاً در پس این چهره‌های خوش‌حال و خندان، نوجوان‌های غمگین و شکست‌خورده‌ی فراوانی وجود دارد چون آن‌ها بیش‌تر از سن خود می‌فهمند و چیزهایی را درک می‌کنند که شاید بسیاری از ما در سن‌های بالاتر آن‌ها را تجربه کرده باشیم.»

وی افزود: «در حقیقت بچه‌های این فیلم با نگاهی بالغ‌تر و دردمندتر به دنیا نگاه کرده بودند و این نکته‌یی بود که شاید از ظاهر آن‌ها نمی‌شد دریافت.»

بخش بعدی گفت‌وگو با مستندسازان حاضر در هفته‌ی فیلم به نشستی کوتاه با محسن استادعلی، کارگردان فیلم «جایی برای زندگی» اختصاص داشت که پس از پایان نمایش فیلم او برگزار شد.

در ابتدا، پدرام اکبری (از اعضای شورای برگزاری هفته‌ی فیلم) که اجرای جلسه را برعهده داشت با اشاره به شعر یک ترانه‌ی قدیمی که در ابتدای «جایی برای زندگی» به آن اشاره می‌شود گفت: «این شعر بیش از نیم قرن پیش سروده و اجرا شده اما به شکل عجیبی، سخن امروز جوامع کوچکی مثل ساکنان خوابگاه درون فیلم به حساب می‌آید.»

وی افزود: «در فیلم قبلی (۱۷ ساله‌ها) از نوجوانانی صحبت می‌شد که تازه می‌خواهند زندگی را تجربه کنند ولی سوژه‌ی محوری «جایی برای زندگی» انسان‌هایی هستند که دوران نوجوانی و جوانی را پشت سر گذاشته‌اند، از تجربه‌ی زیستن در جامعه برخوردارند و فراز و فرودهای بسیاری را از سر گذرانده‌اند.»

در ادامه‌ی جلسه، محسن استادعلی درباره‌ی نحوه‌ی انتخاب سوژه‌ی فیلم خود گفت: «یکی از دوستان که عضو گروه سازنده‌ی فیلم هم هست گفت در شرق تهران یک خوابگاه وجود دارد که به نظرم به فضای کارهای قبلی تو نزدیک است و می‌توانی درباره‌ی آن فیلم بسازی. وقتی رفتم و خوابگاه را از نزدیک دیدم احساس کردم جای کار دارد و می‌توان در آن‌جا فیلم ساخت.»

وی افزود: «حدود یک‌سال در این خوابگاه رفت و آمد می‌کردم تا بتوانم آدم‌های مورد نیاز فیلم را انتخاب کرده و کنار هم بچینم.»

استادعلی گفت: «از ابتدا هم تصمیم داشتم تصویر زندگی شش نفر از افراد این خوابگاه را ثبت کنم اما تقریباً یک ماه قبل از تصویربرداری، یکی از ساکنان خوابگاه از آن‌جا رفت و من شخصیت عباس را جایگزین او کردم.»

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: «در طراحی اولیه‌یی که برای این فیلم داشتم می‌خواستم از فضای خاص شب عید استفاده کنم و فیلم را در هنگام سال تحویل به پایان برسانم. اما زمانی که فیلم مرحله‌ی تدوین را سپری می‌کرد باخبر شدم خوابگاه محل تصویربرداری فیلم به دستور اداره اماکن تعطیل شده و به همین دلیل سکانس نهایی که نماهایی از تعطیلی خوابگاه را به نمایش می‌گذارد به انتهای فیلم اضافه کردم.»

استادعلی هم‌چنین گفت: «در انتخاب آدم‌های فیلم تلاشم بر این بود که ببینم آیا می‌شود زندگی روزمره‌ی آدم‌های عادی را برجسته کرد و آن را با مخاطبان به اشتراک گذاشت یا نه.»

وی با اشاره به شخصیت روحانی که در فیلم، یکی از ساکنان خوابگاه معرفی می‌شود گفت: «شاید صدها روحانی داشته باشیم که این‌گونه نامتعارف زندگی می‌کنند اما همان‌طور که گفتم دلم می‌خواست ببینم چگونه می‌توان از زندگی عادی آدم‌های کوچه و بازار نکته‌های جذابی بیرون کشید و برای تماشاگران به نمایش گذاشت.»

استادعلی افزود: «خودم هم فکر می‌کنم دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت فیلم، روحانی جوان است که خوش‌بختانه به خوبی هم از کار در آمده است.»

وی در ادامه در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران درباره‌ی سرنوشت شخصیت‌های فیلم خود گفت: «متاسفانه عباس در حال حاضر هم از شرایط زندگی خوبی برخوردار نیست اما رضا به نیشابور و نزد خانواده‌اش برگشته است. سعید به یک خوابگاه دیگر نقل مکان کرده و پویا هم از طریق پولی که جمع شد به آمریکا مهاجرت کرد تا به خانواده‌اش بپیوندد. شخصیت روحانی فیلم هم در حال حاضر با یکی از دوستان خود خانه‌یی را اجاره کرده و با هم زندگی می‌کنند.»

استادعلی در پاسخ به پرسش دیگری درباره‌ی نوع نگاه خود به شخصیت‌های فیلم «جایی برای زندگی» گفت: «تازه‌ترین فیلم من که تولید آن به‌تازگی به پایان رسیده نیز درباره‌ی زن‌هایی‌ست که اعتیاد دارند. اما نگاه من به‌عنوان یک فیلم‌ساز این است که باید چنین افرادی را همان‌گونه که هستند بپذیریم. به همین دلیل دلم نمی‌خواهد در فیلم‌هایم بر مشکل این آدم‌ها تمرکز کرده و مثلاً صحنه‌ی مصرف‌کردن مواد مخدر توسط آن‌ها را نشان بدهم.»

وی در پایان این جلسه گفت: «احساسم این است که چنین شخصیت‌هایی چیزهای جذاب دیگری دارند که می‌توان به آن‌ها پرداخت و اصلاً آن بخش از زندگی این افراد برای من اهمیت دارد؛ نه چیزی دیگر.»

گزارشی از گفت‌وگو با مستندسازان در سومین روز هفته‌ی فیلم ۵۷
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *