در سومین جلسه از نمایش فیلمهای مستند که با همکاری انجمن مستندسازان سینمای ایران در سینماتک پردیس سینمایی قلهک برگزار میشود چهارشنبه سوم آبان، فیلم «رئیس جمهور میرقنبر» به نمایش گذاشته شد و سپس کارگردان این فیلم در دیداری حضوری با تماشاگران به پرسشهای آنها پاسخ گفت. در ابتدای این نشست، محمد شیروانی، ضمن تشکر از تماشاگرانی که برای دیدن «رییسجمهور میرقنبر» به سینماتک قلهک آمده بودند به طولانی شدن مراحل آمادهسازی آن اشاره کرد و گفت: «این فیلم در سال ۱۳۸۴ آماده نمایش شد و علیرغم حساسیتهایی که در آن مقطع به وجود آمده بود در معدود نمایشهای خود موفق شد توجه مخاطبان را به خود جلب کند.»
شیروانی با اشاره به ورود اتفاقی خود به حرفه فیلمسازی و گذر از «ساختار کلاسیک» برای رسیدن به «تجربهگرایی» گفت: «در ابتدای ورود صنعت دیجیتال به کشور ما، من هم مثل خیلی دیگر از همدورههایم تصمیم گرفتم با استفاده از امکانات دیجیتال، ساخت فیلم را تجربه کنم و فیلم بلند و داستانی «ناف» حاصل این تجربه بود.» وی گفت: «فیلم «ناف» در زمان خود به عنوان یک اثر غیرمتعارف شناخته شد و مجوز نگرفت.
این فیلم بعد از هفت سال مراقبت، به صورت غیرقانونی در سطح وسیع تکثیر شد و من خودم هزار تومان دادم و یک نسخه از آن را از بساط دستفروشهای کنار پیادهرو خریدم!» شیروانی افزود: «برخوردهایی که با این فیلم صورت گرفت باعث شد به سمت ساخت فیلمهای مستند کشیده شوم. و در این مسیر دلم میخواست فضای انجماد سینمای داستانی و آزادی سینمای مستند را با هم تلفیق کنم.» شیروانی در بخش دیگری از این نشست، دهه ۱۳۸۰ را یکی از تلخترین دههها برای سینمای ایران دانست و گفت: «در این دهه، مدیریت تلویزیون در قالب تولید «تلهفیلم» زیرآب سینما را زد و متاسفانه امروز به دلیل گستره این تاثیرگذاری، شاهد تلهفیلمهایی هستیم که به عنوان فیلم سینمایی در سینماها به نمایش گذاشته میشود!»
وی گفت: «من با نوستالژی مخالفم ولی باید پذیرفت در سینمای دهه ۱۳۷۰ به صورت نسبی اصالت وجود داشت و هنوز همه چیز به ابتذال کشیده نشده بود.» وی با تشبیه معدود تلهفیلمهای موفق و قابل اعتنا به «سازهایی خوش صدا» افزود: «البته در این میان، کارهای خوب و قابل توجهی هم ساخته شد اما در نهایت، سازها به هارمونی نرسید و طبعاً این ارکستر، هیچگاه به صورت کامل و هماهنگ تشکیل نشد.» شیروانی همچنین با اشاره به تاثیر فیلمها و فیلمسازان تاثیرگذار و جریانساز گفت: «متاسفانه کاری که سردمداران سینمای موسوم به «موج نو» در فرانسه انجام دادند در ایران تکرار نشد و این به دلیل روحیه کار انفرادی در میان ما ایرانیها و تاثیر جایزههایی بود که منش و روش برخی فیلمسازها را تغییر داد.»
وی سپس با تاکید بر عدم مدیریت صحیح در اقتصاد سینما و حرفه فیلمسازی گفت: «نتیجه و ماحصل سالهایی که در این حرفه مشغول کار بودهام به گونهای است که گاهی از خودم میپرسم اصلاً چهطور دوام آوردهام، و ادامه این مسیر، آنهم در وضعیت فعلی، عشق است یا حماقت؟!» در ادامه این دیدار، هومن بهمنش (تصویربردار فیلم) که در جمع دستاندرکاران «رییسجمهور میرقنبر» حضور داشت با اشاره به احترامی که برای این فیلم مستند قائل است گفت: «احساس کردم مدیون این فیلم و سازندهاش هستم و به همین دلیل برای تماشای دوباره «رییسجمهور میرقنبر» به پردیس قلهک آمدم.» وی با اشاره به تجربه دستیاری و همکاری با محمد شیروانی در ساخت فیلمهایش گفت: «بعد از این همه سال که از تولید «رییسجمهور میرقنبر» میگذرد احساسم این است که فیلم، کهنه نشده و هنوز چیزهای تازهای در آن میتوان یافت.»
بهمنش گفت: «برخلاف تصور، تولید این فیلم بسیار سخت و پیچیده بود و از آنجا که ما به قصد تهیه گزارش از زندگی میرقنبر به روستای محل سکونت او نرفته بودیم به صورت مستقیم درگیر مسائل شخصی میرقنبر میشدیم. و همین، ماجرا را پیچیده میکرد.» وی افزود: «نود درصد این فیلم بازسازی شده و میتوان گفت شخصیت اصلی فیلم، حرفهای خودش را برای ما تکرار میکرد.» بهمنش در بخش دیگری از این نشست گفت: «میرقنبر یک شخصیت سوررئال است که به صورت واقعی و قابل باور به تماشاگر ارائه شده؛ و به طور حتم، این یکی از مهمترین ویژگیهای چنین فیلمی است.در ادامه، محمد شیروانی هم با تایید این موضوع، خطاب به علاقهمندان فیلمسازی گفت: «توصیهام این است که آدمهای ترسو و محافظهکار را با خود سر صحنه نبرید. چنین افرادی اغلب، مانع کار شما میشوند!»
شیروانی سپس در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران «رییسجمهور میرقنبر» که به افزایش نماهای داخلی و سوژههای آپارتمانی در فیلمهای اخیر او اشاره کرده بود گفت: «وقتی مستندساز به سختی میتواند دوربین خود را به خیابان ببرد و حرکت دوربین در محیطهای عمومی با سوءتفاهمهای متعددی روبهرو است شاید بهترین تصمیم این باشد که فیلمساز در داخل خانه خودش فیلم بسازد.» وی افزود: «زمانی نه چندان دور، آدمهای معمولی کوچه و خیابان، داوطلبانه ابراز علاقه میکردند که جلوی دوربینها بیایند و حرف بزنند یا بازی کنند ولی امروز به دلیل سوءتفاهمهایی که در جامعه ایجاد شده به ندرت کسی را پیدا میکنید که دوست داشته باشد سهمی در ضبط تصویر اینگونه فیلمها داشته باشد.» شیروانی گفت: «امروز و در آستانه چهل سالگی احساس میکنم زیست خانوادگی و اجتماعی منِ فیلمساز بیش از هر زمان دیگری در شکلگیری کارهایم تاثیر دارد و کمتحرکی محسوسی که در فیلمهای من و برخی دیگر از همکارانم وجود دارد ناشی از همین مساله است.»
این مستندساز در بخش دیگری از دیدار با تماشاگران فیلم خود، مستندهای «اون شب که بارون اومد» (ساخته کامران شیردل) و «خانه سیاه است» (اثر فروغ فرخزاد) را برترین آثار سینمای مستند ایران برشمرد و درباره نحوه پیدا کردن شخصیت اصلی فیلم خود گفت: «شبی در منزل یکی از دوستان مهمان بودیم. یکی از همکاران فیلمساز که در جمع حضور داشت گفت در زادگاه پدریاش پیرمردی را میشناسد که امیدوارانه چند دوره برای شرکت در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ثبت نام کرده اما به هدف خود دست پیدا نکرده. جذابیت ژورنالیستی چنین سوژهای مرا به فکر انداخت تا به روستای محل اقامت او بروم و امکان ساخت فیلمی درباره او را بسنجم.»
وی گفت: «وقتی برای اولینبار با میرقنبر ملاقات کردم تحت تاثیر گفتوگوهایی که با برنامهسازهای تلویزیونی انجام داده بود او را کمی عصا قورت داده و رسمی یافتم؛ و همین نکته باعث شد در برخورد اول از ساخت چنین فیلمی منصرف شوم. اما وقتی با سیفالله که به نوعی دستیار و همکار میرقنبر بود آشنا شدم به نظرم رسید ترکیب این دو نفر در کنار هم میتواند فضای خشک و پیرامون میرقنبر را از بین ببرد و در عین حال جذاب هم باشد.» شیروانی با تشبیه میرقنبر به قهرمان اثر مشهور سروانتس گفت: «به تعبیری میتوان گفت او یک دنکیشوت است که امید خود را برای از میان برداشتن موانع از دست نداده. از این نگاه میتوان گفت سیفالله میتوانست بهترین انتخاب برای انجام وظیفه به عنوان دستیار او باشد.» شیروانی افزود: «خود من هم به نوعی یک دنکیشوت هستم و شاید به همین دلیل موفق شدم با شخصیت میرقنبر ارتباط حسی برقرار کرده و فیلمم را بسازم.»
وی گفت: «در طول مدتی که این فیلم مستند ساخته میشد حضور گروه ما در کنار میرقنبر، دستیار او و سایر اهل آبادی باعث شد اعتماد متقابلی بین ما به وجود بیاید. و این اعتماد به صورت مستقیم در خود فیلم دیده میشود. شیروانی با اشاره به تصویربرداری «رییسجمهور میرقنبر» در مدت زمانی کمتر از دو هفته افزود: «زمانی که ایده کلی این فیلم در ذهنم شکل گرفت جذابیت سوژه آن به حدی بود که میتوانست مرا اسیر کرده و با خود ببرد اما خوشبختانه توانستم بر این احساس غلبه کنم و تمهیدی به کار ببندم تا برخلاف رویه معمول در اینگونه فیلمها از نگاه شیفتهوار به سوژه اصلی اجتناب کنم.» این فیلمساز همچنین در بخش دیگری از این نشست با تاکید بر عنصر تکرار شونده «قضاوت در جامعه امروز ما» گفت: «میتوانستم از موقعیت جذابی که فراهم شده بود بیشترین بهره را ببرم و ماجرای دانشگاه رفتن میرقنبر (در کهنسالی) را در همان ده دقیقه ابتدای فیلم نشان بدهم اما اجازه دادم تماشاگران هم مثل اعضای تولید فیلم– که قضاوت اولیهشان، در پایان تغییر کرده بود– این شخصیت را مورد قضاوت قرار داده و حتی شوکه شوند.» شیروانی تصریح کرد: «همین نکته باعث شد برخی مخاطبان فیلم به من بگویند با نگاهی تحقیرآمیز میرقنبر را زیر ذرهبین گرفتهام. در حالی که من اصلاً چنین قصدی نداشتم.»
وی در بخش دیگری از این دیدار حضوری و در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران «رییسجمهور میرقنبر» گفت: «میاننویسهایی که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته از علاقه شخصی من به سینمای صامت ناشی میشود و نشاندهنده ادای احترام به این نوع سینماست.» وی سپس با اشاره به یکی از میاننویسهای فیلم که میرقنبر را رییسجمهور خطاب کرده و از او درباره ارتباط با آمریکا میپرسد گفت: «در فیلم گفته میشود فرض ما این است که او در انتخابات رییسجمهوری به پیروزی رسیده و من اینبار در جایگاه خبرنگار (و نه یک فیلمساز) با او حرف میزنم. شاید بهتر بود روی آن فرض، تاکید بیشتری صورت میگرفت تا از بروز سوءتفاهم جلوگیری کند اما اگر از آن صحنه و آن پرسش، احساس تحقیر برداشت میشود دستهایم را بالا میگیرم و از تماشاگران پوزش میخواهم.» شیروانی افزود: «در فیلم به راحتی میشد برخورد میرقنبر با همسر نابینایش را زیر سوال برد و او را مواخذه کرد. حتی میشد محیط فقیرانه خانه او و درختهای خشک شده گوشه حیاط آن را نشان داد و تعبیرهای مختلفی تراشید. اما در هنگام تدوین، تمام این صحنهها را از نسخه نهایی حذف کردم تا تماشاگر با نگاهی تحقیرآمیز به او نگاه نکند.»
محمد شیروانی در بخش پایانی این نشست گفت: «در صحنهای که شخصیت اصلی فیلم، پس از سالها اشتباه همسرش را اصلاح کرده و حلقه ازدواجشان را در انگشت موسوم به پیوند او قرار میدهد نگاه مات و مبهوت همسر میرقنبر به دوردست دوخته شده؛ و این، یکی از بهترین لحظههای «رییسجمهور میرقنبر» است که در این فیلم به ثبت رسیده است.»
نمایش آثار مستند که در سینماتک قلهک برگزار میشود یکشنبه آینده (هفتم آبان) با نمایش فیلمهای «سنگ، مادر خاموش»، «در مدرسه سیدقلیچایشان» و «عزت اگر…» (از ساختههای فرشاد فداییان) ادامه خواهد یافت.