همایون امامی
برخی مدیران کلان فرهنگی جامعه، به سینمایی فکر میکنند که مثل موم در دستشان باشد تا آنها برحسب نیازشان آن را به هر شکل و فرمی که میخواهند در بیاورند. اعتراضی مطرح نشود و همه چیز خوب و خوش و باغ گلستان تصویر شود. به غیر از این هرچه که باشد با چماق «سیاهنمایی» روبهروست!
با همایون امامی در رابطه با میزان و نحوه فعالیتهایش در این روزها به گفت و گو نشستیم. امامی اظهار داشت: سال گذشته با یکی از تهیهکنندگان شناخته شده سینمای مستند ایران قراردادی برای ساخت دو فیلم منعقد کردم. که نخستین فیلم را با عنوان «صیادان صید پره» آماده و تحویل دادم، که از تلویزیون پخش شد. این فیلم همانطور که خبرش قبلاً منتشر شده بود، به تعدادی از کشاورزان آذری مقیم خلخال میپرداخت که با تعطیل شدن فصل کشاورزی، در نیمهی دوم مهر ماه هرسال، به سواحل دریای خزر آمده و به کار صید ماهی میپردازند. حرفهای که تا نیمهی اول فروردین ماه سال بعد، معاش آنان را تأمین میکند.
وی ادامه داد: قبل از آن هم در یکی دو سال گذشته دو فیلم برای پخش آماده کردم. یکی از آنها «مرثیه برای جنگل تنها» بود که با زمان شصت دقیقهایاش، در قالب مستندی نیمهبلند ساخته شد و دیگر مستندی کوتاه با نام «بیبیمراد» بود که به مجموعهی «غذاهای آیینی» تعلق داشت. «مرثیه برای ….» برای گروه فرهنگ و اقتصاد شبکه اول سیما تهیه شد و «بیبی مراد» هم برای شبکه چهار سیما تهیه شد.
این پژوهشگر مستند گفت: با اتمام کار فیلم اول، وقتی برای دریافت پیشقسط موعود به تهیهکننده مراجعه کردم تا طبق قرارداد فیلم دوم را شروع کنم به من گفته شد شبکهی مستند به علت کاهش منابع مالی، قادر به پرداخت تعهدات خود نیست و موضوع قرارداد کملنیکن تلقی میشود. آن فیلم ساخته نشد و یک بار دیگر این حقیقت تلخ خود را به رخ ما کشید که قراردادهای ما صرفاً از ارزشی حقوقی برخوردار نبوده و تنها زمانی که ما درانجام تعهداتمان کوتاهی کنیم ارزش حقوقی پیدا کرده و در مراجع قضایی قابل پیگرد میشوند. با وجود آن که مقدمات فیلم دوم در سفرهای قبلی فراهم شده و قول و قرارهایی هم با اعضای یک خانواده شمالی گذاشته بودم ولی کاری نمیشد کرد؛ جز این که سعی کنم این خلف وعده تلویزیون، که دیگر از حالت استثناء خارج شده و به قاعده تبدیل شده بود را به ناگزیر برای شخصیتهای فیلمم توضیح دهم تا حرفه ما بیش از این در انظار عمومی بیاعتبار نشود.
امامی با بیان آن که تا به حال که تا پایان سال چند ماهی بیشتر باقی نمانده فرصت مناسبی برای فیلمسازی پیش نیامده است، تصریح کرد: من همچنان چشم انتظار بهبود شرایط کار هستم تا فیلم بعدیام را کلید بزنم و این در شرایطی است که دهها طرح مدام ذهنم را به خود مشغول کردهاند.
وی با یادآوری اینکه مستندسازان هیچگاه از ثبات کاری و معیشتی برخوردار نبودهاند اظهار داشت: از این رو همیشه مجبور بودهایم به جایگزینهای معیشتی فکر کنیم و به اصطلاح دستمان را خالی نگذاریم. همانطور که میبینید تعهدات مندرج در قراردادهایمان، ارزشی یک طرفه داشته و در این میان دست ما به هیچ جایی بند نیست. به همین دلیل از همان ماههای پایانی سال گذشته در مذاکراتی که با ناشر یکی از کتابهایم داشتم موفق شدم در مورد تحقیق و نگارش پنج عنوان کتاب با موضوع «پیشگامان سینمای مستند ایران» قراردادی منعقد کنم. بنابراین تمام امسال درگیر تحقیق و نگارش این کتابها بودم.
این پژوهشگر توضیح داد: در این کتابها همانطور که از نامشان پیداست به پنج نفر از بنیانگذاران سینمای مستند ایران پرداخته میشود: خسرو سینایی، منوچهر طیاب، هوشنگ شفتی، منوچهر عسکرینسب و پرویز کیمیاوی. کتاب مربوط به آقای سینایی به اتمام رسید و به ناشر تحویل شده است. متن کامل گفتوگو با آقای طیاب که حاصل حدوداً هفده، هجده ساعت گفت و گوست، از نوار پیاده و پس از ویراستاری و اضافه کردن توضیحات پانوشتی دیگر، برای تصحیح نهایی در اختیار آقای طیاب که در اتریش به سر میبرند قرار داده شده تا پس از اتمام کار همراه با مقالههای کارشناسان دیگری که هریک از منظر رشته کارشناسی خود به فیلمها و خدمات ایشان پرداختهاند، در یک مجلد تدوین و به ناشر تحویل شود.
وی ادامه داد: بد نیست بدانید که چهرههای شناخته شدهای چون خسرو سینایی، دکتر ناصر فکوهی، سعید محصصی، شهرام جعفرینژاد، محمدرضا اصلانی و مهندس محمدرضا حائری در این مورد قلم زده و از منظر دانش تخصصی خود به فیلمهای منوچهر طیاب نگریستهاند.
امامی با بیان اینکه گفتوگو با هوشنگ شفتی به پایان رسیده و متن گفتوگو در دست ویرایش است اظهار داشت: به موازات این فعالیتها مقدمات گفتوگو با منوچهر عسکرینسب در حال انجام بوده و در آستانهی آغاز گفت و گو با ایشان هستم. با آقای پرویز کیمیاوی هم گفتوگوهایی داشتهام ولی ایشان به گفتوگوی تلفنی اعتقادی نداشته و همه چیز را منوط به حضور در ایران و انجام یک گفتوگوی حضوری کردهاند که باید نشست و منتظر ماند. در بخشی دیگر از این گفتوگو از همایون امامی در مورد فعالیتهای آموزشیاش پرسیدیم.
وی گفت: در همان اوایل سال، با پیشنهادی از سوی دوستانم در هیأت مدیره انجمن درباره برگزاری یک کارگاه مستندسازی در گیلان روبهرو شدم. امور تدارکات و برنامهریزی کار چند ماهی طول کشید تا این که سرانجام در تاریخهای ۲۶ و ۲۷ تیرماه به دعوت و با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان این کارگاه در شهر رشت برگزار شد. این منتقد سینما تصریح کرد: به دعوت انجمن سینمای جوان دفتر خرمآباد در تاریخ ۱۳ تا ۱۱ مهرماه کارگاه دیگری در شهر خرمآباد برگزار کردم. هردوی این کارگاهها از موضوع و عنوانی چون «کارگاه مستندسازی: از ایده تا متن» برخوردار بودند و به تقریب در هرکدام بین ۲۰ تا ۱۵ نفر هنرجو شرکت داشتند.
امامی درباره موقعیت امروز سینمای مستند ایران نیز گفت: میبینید که سینمای داستانی ما آخرین نفسهایش را میکشد، و حتماً خبر دارید که انجمن سینماداران هم اعلام کرده که «با توجه به کاهش و بحران شدید ریزش مخاطب و شرایط بد اقتصادی، سینماداران از ۲۳ آبان ماه هیچ قرارداد اکرانی را با دفاتر پخش منعقد نخواهند کرد.» این انجمن اضافه کرده که چنانچه تا مدت ۱۵ روز تدابیر و تصمیماتی جهت رفع مشکلات متعدد سینماداران گرفته نشود، بهناچار کل سینماهای کشور بهخصوص سینماهای بخش خصوصی یکجا تعطیل خواهد شد!» این سینمایی است که چرخهی مالی دارد و به تعبیری دستش توی جیب خودش است. سینمای مستند چه بگوید که بهخاطر وجه فرهنگی غالبتری که دارد همواره به یک حامی مالی نیاز داشته! با این حساب بخش خصوصی که از حداقل شرایط مورد نیاز و امنیت لازم برای سرمایهگذاری در این مورد محروم است تکلیفش روشن است. میماند بخش دولتی که آنهم بهخاطر رویکرد آمرانه و سلطهطلبانهاش جایی برای نفس کشیدن باقی نگذاشته است.
وی ادامه داد: مدیران کلان فرهنگی جامعه، به سینمایی فکر میکنند که مثل موم در دستشان باشد تا آنها بر حسب نیازشان آن را به هر شکل و فرمی که میخواهند در بیاورند، اعتراضی مطرح نشود و همهچیز خوب و خوش و باغ گلستان تصویر شود! به غیر از این، هرچه که باشد با چماق «سیاهنمایی» روبهروست. در اجرای چنین سیاستی بود که خانه سینما را به قصد تعطیل، فعلاً به حالت تعلیق درآوردهاند تا هیچگونه بحث اعتراض صنفی هم مطرح نشود و آقایان با خیال راحت ریشه سینمای ایران را نشانه بروند. در چنین شرایطی صرفنظر از تلاشهای افتان و خیزان تهیهکنندههایی که تلاش میکنند چراغ مستند را روشن نگاه دارند باید گفت که نبض مستند تنها در تلویزیون میزند!
امامی با بیان اینکه با شرایط تخصیص یافتهی بد مالی، تلویزیون هم در آستانهی احتضار است، اعلام کرد: بخشی از این شرایط، از موقعیت بد و اقتصادی جامعه نشات میگیرد که موج آن به تلویزیون هم رسیده و بخش دیگرش را باید به حساب رویکرد سوءاستفادهجویانهی مدیران و تهیهکنندگان تلویزیون گذاشت که در این بازار آشفته و با روشی سمسارمأبانه، قرارداد پخش فیلم مستند را به ثمن بخس و همچون امری ناگزیر مقابلت میگذارند! طبیعی است در چنین شرایطی به تنها چیزی که اصلاً فکر نمیشود کیفیت است. با این وجود و در این شرایط تصور میکنم موضوع پرسش بعدی شما پرتقالفروش باشد. اینطور نیست؟
با همایون امامی در رابطه با میزان و نحوه فعالیتهایش در این روزها به گفت و گو نشستیم. امامی اظهار داشت: سال گذشته با یکی از تهیهکنندگان شناخته شده سینمای مستند ایران قراردادی برای ساخت دو فیلم منعقد کردم. که نخستین فیلم را با عنوان «صیادان صید پره» آماده و تحویل دادم، که از تلویزیون پخش شد. این فیلم همانطور که خبرش قبلاً منتشر شده بود، به تعدادی از کشاورزان آذری مقیم خلخال میپرداخت که با تعطیل شدن فصل کشاورزی، در نیمهی دوم مهر ماه هرسال، به سواحل دریای خزر آمده و به کار صید ماهی میپردازند. حرفهای که تا نیمهی اول فروردین ماه سال بعد، معاش آنان را تأمین میکند.
وی ادامه داد: قبل از آن هم در یکی دو سال گذشته دو فیلم برای پخش آماده کردم. یکی از آنها «مرثیه برای جنگل تنها» بود که با زمان شصت دقیقهایاش، در قالب مستندی نیمهبلند ساخته شد و دیگر مستندی کوتاه با نام «بیبیمراد» بود که به مجموعهی «غذاهای آیینی» تعلق داشت. «مرثیه برای ….» برای گروه فرهنگ و اقتصاد شبکه اول سیما تهیه شد و «بیبی مراد» هم برای شبکه چهار سیما تهیه شد.
این پژوهشگر مستند گفت: با اتمام کار فیلم اول، وقتی برای دریافت پیشقسط موعود به تهیهکننده مراجعه کردم تا طبق قرارداد فیلم دوم را شروع کنم به من گفته شد شبکهی مستند به علت کاهش منابع مالی، قادر به پرداخت تعهدات خود نیست و موضوع قرارداد کملنیکن تلقی میشود. آن فیلم ساخته نشد و یک بار دیگر این حقیقت تلخ خود را به رخ ما کشید که قراردادهای ما صرفاً از ارزشی حقوقی برخوردار نبوده و تنها زمانی که ما درانجام تعهداتمان کوتاهی کنیم ارزش حقوقی پیدا کرده و در مراجع قضایی قابل پیگرد میشوند. با وجود آن که مقدمات فیلم دوم در سفرهای قبلی فراهم شده و قول و قرارهایی هم با اعضای یک خانواده شمالی گذاشته بودم ولی کاری نمیشد کرد؛ جز این که سعی کنم این خلف وعده تلویزیون، که دیگر از حالت استثناء خارج شده و به قاعده تبدیل شده بود را به ناگزیر برای شخصیتهای فیلمم توضیح دهم تا حرفه ما بیش از این در انظار عمومی بیاعتبار نشود.
امامی با بیان آن که تا به حال که تا پایان سال چند ماهی بیشتر باقی نمانده فرصت مناسبی برای فیلمسازی پیش نیامده است، تصریح کرد: من همچنان چشم انتظار بهبود شرایط کار هستم تا فیلم بعدیام را کلید بزنم و این در شرایطی است که دهها طرح مدام ذهنم را به خود مشغول کردهاند.
وی با یادآوری اینکه مستندسازان هیچگاه از ثبات کاری و معیشتی برخوردار نبودهاند اظهار داشت: از این رو همیشه مجبور بودهایم به جایگزینهای معیشتی فکر کنیم و به اصطلاح دستمان را خالی نگذاریم. همانطور که میبینید تعهدات مندرج در قراردادهایمان، ارزشی یک طرفه داشته و در این میان دست ما به هیچ جایی بند نیست. به همین دلیل از همان ماههای پایانی سال گذشته در مذاکراتی که با ناشر یکی از کتابهایم داشتم موفق شدم در مورد تحقیق و نگارش پنج عنوان کتاب با موضوع «پیشگامان سینمای مستند ایران» قراردادی منعقد کنم. بنابراین تمام امسال درگیر تحقیق و نگارش این کتابها بودم.
این پژوهشگر توضیح داد: در این کتابها همانطور که از نامشان پیداست به پنج نفر از بنیانگذاران سینمای مستند ایران پرداخته میشود: خسرو سینایی، منوچهر طیاب، هوشنگ شفتی، منوچهر عسکرینسب و پرویز کیمیاوی. کتاب مربوط به آقای سینایی به اتمام رسید و به ناشر تحویل شده است. متن کامل گفتوگو با آقای طیاب که حاصل حدوداً هفده، هجده ساعت گفت و گوست، از نوار پیاده و پس از ویراستاری و اضافه کردن توضیحات پانوشتی دیگر، برای تصحیح نهایی در اختیار آقای طیاب که در اتریش به سر میبرند قرار داده شده تا پس از اتمام کار همراه با مقالههای کارشناسان دیگری که هریک از منظر رشته کارشناسی خود به فیلمها و خدمات ایشان پرداختهاند، در یک مجلد تدوین و به ناشر تحویل شود.
وی ادامه داد: بد نیست بدانید که چهرههای شناخته شدهای چون خسرو سینایی، دکتر ناصر فکوهی، سعید محصصی، شهرام جعفرینژاد، محمدرضا اصلانی و مهندس محمدرضا حائری در این مورد قلم زده و از منظر دانش تخصصی خود به فیلمهای منوچهر طیاب نگریستهاند.
امامی با بیان اینکه گفتوگو با هوشنگ شفتی به پایان رسیده و متن گفتوگو در دست ویرایش است اظهار داشت: به موازات این فعالیتها مقدمات گفتوگو با منوچهر عسکرینسب در حال انجام بوده و در آستانهی آغاز گفت و گو با ایشان هستم. با آقای پرویز کیمیاوی هم گفتوگوهایی داشتهام ولی ایشان به گفتوگوی تلفنی اعتقادی نداشته و همه چیز را منوط به حضور در ایران و انجام یک گفتوگوی حضوری کردهاند که باید نشست و منتظر ماند. در بخشی دیگر از این گفتوگو از همایون امامی در مورد فعالیتهای آموزشیاش پرسیدیم.
وی گفت: در همان اوایل سال، با پیشنهادی از سوی دوستانم در هیأت مدیره انجمن درباره برگزاری یک کارگاه مستندسازی در گیلان روبهرو شدم. امور تدارکات و برنامهریزی کار چند ماهی طول کشید تا این که سرانجام در تاریخهای ۲۶ و ۲۷ تیرماه به دعوت و با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان این کارگاه در شهر رشت برگزار شد. این منتقد سینما تصریح کرد: به دعوت انجمن سینمای جوان دفتر خرمآباد در تاریخ ۱۳ تا ۱۱ مهرماه کارگاه دیگری در شهر خرمآباد برگزار کردم. هردوی این کارگاهها از موضوع و عنوانی چون «کارگاه مستندسازی: از ایده تا متن» برخوردار بودند و به تقریب در هرکدام بین ۲۰ تا ۱۵ نفر هنرجو شرکت داشتند.
امامی درباره موقعیت امروز سینمای مستند ایران نیز گفت: میبینید که سینمای داستانی ما آخرین نفسهایش را میکشد، و حتماً خبر دارید که انجمن سینماداران هم اعلام کرده که «با توجه به کاهش و بحران شدید ریزش مخاطب و شرایط بد اقتصادی، سینماداران از ۲۳ آبان ماه هیچ قرارداد اکرانی را با دفاتر پخش منعقد نخواهند کرد.» این انجمن اضافه کرده که چنانچه تا مدت ۱۵ روز تدابیر و تصمیماتی جهت رفع مشکلات متعدد سینماداران گرفته نشود، بهناچار کل سینماهای کشور بهخصوص سینماهای بخش خصوصی یکجا تعطیل خواهد شد!» این سینمایی است که چرخهی مالی دارد و به تعبیری دستش توی جیب خودش است. سینمای مستند چه بگوید که بهخاطر وجه فرهنگی غالبتری که دارد همواره به یک حامی مالی نیاز داشته! با این حساب بخش خصوصی که از حداقل شرایط مورد نیاز و امنیت لازم برای سرمایهگذاری در این مورد محروم است تکلیفش روشن است. میماند بخش دولتی که آنهم بهخاطر رویکرد آمرانه و سلطهطلبانهاش جایی برای نفس کشیدن باقی نگذاشته است.
وی ادامه داد: مدیران کلان فرهنگی جامعه، به سینمایی فکر میکنند که مثل موم در دستشان باشد تا آنها بر حسب نیازشان آن را به هر شکل و فرمی که میخواهند در بیاورند، اعتراضی مطرح نشود و همهچیز خوب و خوش و باغ گلستان تصویر شود! به غیر از این، هرچه که باشد با چماق «سیاهنمایی» روبهروست. در اجرای چنین سیاستی بود که خانه سینما را به قصد تعطیل، فعلاً به حالت تعلیق درآوردهاند تا هیچگونه بحث اعتراض صنفی هم مطرح نشود و آقایان با خیال راحت ریشه سینمای ایران را نشانه بروند. در چنین شرایطی صرفنظر از تلاشهای افتان و خیزان تهیهکنندههایی که تلاش میکنند چراغ مستند را روشن نگاه دارند باید گفت که نبض مستند تنها در تلویزیون میزند!
امامی با بیان اینکه با شرایط تخصیص یافتهی بد مالی، تلویزیون هم در آستانهی احتضار است، اعلام کرد: بخشی از این شرایط، از موقعیت بد و اقتصادی جامعه نشات میگیرد که موج آن به تلویزیون هم رسیده و بخش دیگرش را باید به حساب رویکرد سوءاستفادهجویانهی مدیران و تهیهکنندگان تلویزیون گذاشت که در این بازار آشفته و با روشی سمسارمأبانه، قرارداد پخش فیلم مستند را به ثمن بخس و همچون امری ناگزیر مقابلت میگذارند! طبیعی است در چنین شرایطی به تنها چیزی که اصلاً فکر نمیشود کیفیت است. با این وجود و در این شرایط تصور میکنم موضوع پرسش بعدی شما پرتقالفروش باشد. اینطور نیست؟
هر آنچه موم دست مدیران نباشد،سیاه است