واقعیتهای پیش رو و کوشش برای یافتن درخورترین پاسخها برای مسائل زمانهی ما
انجمن مستندسازان سینمای ایران در اقتراحی تاریخی از اعضاء خود پرسید که آیا با ادغام انجمن مستندسازان در انجمن صنفی کارگری مستندسازان تهران موافق هستند یا نه؟
موضع جدید، مرحلهای تازه از همان موضع امتناع در بخشی از هیئتمدیره خانه سینما است. موضع امتناع به این معناست که با نقشآفرینی اصناف کارگری در تشکیلات خانه سینما موافقت چندانی ندارد؛ زیرا معتقد است اصناف کارگری درصورتیکه انجمنهای خانه، خود را در آنها منحل سازند، مشکلآفرین خواهند شد و موجودیت خانه را به زیر سؤال میبرند. در دوران هیئت مؤسس، تلویحاً اعلام میشد درصورتیکه دو ساختار مجزای فرهنگی و صنفی اندیشیده شوند که حتی دارای سو کمیسیونهای مشترک باشند، اتفاقی تازه رخ خواهد داد که انجمن مستندسازان ایران و صنف کارگری کارگردانان تهران بانی آن خواهند بود. فقط باید در این بازی شطرنج دقیقتر بی اندیشیم و یافتههای نیروهای هراس افکن را به فرصتهایی برای آینده و ایجاد همان کمیسیون مشترک صنفی/ فرهنگی و بعداً اتحادیههای صنفی / فرهنگی مبدل سازیم. حالا انجمن مستندسازان، پا فراتر نهاده، انحلال یا استقلال خود را به اقتراح نهاده است.
این سؤال را میتوان مقدمه و آمادهسازی اذهان برای تشکیل یک مجمع عمومی فوقالعاده دانست. زمینههایش هر چه باشد، از نگاه دوگانه در خانه سینما و انجمن مستندسازان و شرایطی تاریخی و مبرم حکایت دارد و دو طیف را نمایندگی میکند: طرفداران ادغام و جانبداران عدم ادغام یا حفظ استقلال. آقای آرد زند رئیس انجمن مستندسازان در نامهای خطاب به رؤسای صنوف نوشتهاند که در تاریخ سوم آبان ماه ۱۳۹۵ جلسهای در خانه سینما با محوریت ادغام انجمنهای عضو خانه سینما با صنوف تازه تأسیس در وزارت کار تشکیل شد. آرد زند با این نامه مشخص ساخت که هیئتمدیره خانه سینما بر ادغام انجمنهای خانه سینما (انجمنهای فرهنگی) در انجمنهای صنفی اصرار دارد و به برخی انجمنها برای ادغام بهطور شفاهی توصیههایی کرده است؛ بهعبارتدیگر، ظاهراً موضع امتناع رو به ضعف نهاده است.
در آخرین جلسه هیئتمدیره قرار شده بود من نامهای در توصیف و تشریح شرایط بنویسم که این نامه همان است. بهاضافه اینکه نامهی رئیس هیئتمدیره انجمن مستندسازان که برای من نیز ارسال شد، (تا بهعنوان یکی از اعضاء انجمن مستندسازان سینمای ایران، عضو هیئت مؤسس دو انجمن مستندسازان و انجمن صنفی و رئیس انجمن صنفی کارگری مستندسازان تهران)، نظر خودم را نسبت به شرایط تازه به ایشان اعلام کنم، یاریرسان نگارش این نامه شد.
مقدمتاً باید بگویم که سینما پدیدهای دووجهی و دارای دو عرصه متفاوت ولی پیوسته است؛ کار هنری بهعنوان محصول ذهن و عمل فیلمسازان در بستر مناسبات کاری و فنی به وجود میآید. مناسبات کاری (قراردادها، دستمزد یا حقالسعی حق مؤلف و بیمه و…) در دو بخش کارگری/ کارفرمایی تحقق مییابد. کارگردانها، بازیگران، مستندسازان، نویسندگان سینمایی و تدوینگران، درعینحالی که هنرمندند، دستمزد (حقالسعی) برای کار خود دریافت میکنند، بنابراین از این جنبه، کارگر محسوب میشوند و تشکیلات صنفی کارگری مدافع و پیگیر این جنبه از حقوق آنهاست. در همان روزهای هیئت مؤسس (بهطور مکتوب) بر این نکته تأکید داشتم که گرچه ما در برابر کارمان دستمزد دریافت میکنیم ولی کارگر فکری هستیم. ما بر اساس قرار داد و عرف و قانون، مالک حقوق معنوی و مادی اثر مانیم و باید بتوانیم حق مؤلف را بهطور عادلانه احراز کنیم. ما باید بتوانیم شرایط کار را برای بروز خلاقیتهای هنری و دستیابی و بهرهبرداری مادی از نتایج کارمان، آماده، تعریف و یا در تنظیم عادلانه آنها مشارکت کنیم؛ و اینک در آغاز این راه طولانی قرار داریم که عزمی همهجانبه برای تحققاش میطلبد.
مبحث ادغام
به نظر من آقای زند (رئیس هیئتمدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران) و مسئولان خانه سینما میبایست نخست به این پرسش پاسخ میگفتند که اساساً در این مورد خاص، ادغام به چه معناست و چه نوع ادغامی موردنظر آنهاست؟ ازنظر آئیننامههای وزارت کار، آیا انجمن صنفی کارگری میتواند با انجمنی غیر کارگری ادغام شود یا نه؟ درباره واژه ادغام باید بگویم که از ادغام دو مؤسسه، یا مؤسسهای در ادامه همان خط قبلی به وجود میآید یا شاهد موسسهای ثالث خواهیم بود که بر اساس ماهیت ادغام، شکل و کارکردی متفاوت به خود میگیرد. بر اساس قانون کار، انجمنهای همسو میتوانند کانون تشکیل دهند؛ بهعبارتدیگر:
انجمن صنفی کارگری کارگردانهای مستندساز میتواند، با چهار انجمن صنفی دیگر (مثلاً انجمن صنفی کارگری تدوین گران و تصویربردارها) کانون تشکیل دهد؛ یعنی با انجمنهای صنفی نزدیک به حرفه، میتوان کانون کارگری مستندسازان را به وجود آورد.
اما انجمن صنفی کارگری نمیتواند با انجمن مستندسازان در تشکیل کانون اقدام کند؛ یعنی علاوه بر آنکه نمیتواند با انجمنی غیر صنفی (غیر وابسته به وزارت کار) ادغام شود. کانون هم نمیتواند به وجود بیاورد. پس “تشکیلات ادغامی” (از هر نوعش) ازنظر شکلی و قانونی، منتفی به نظر میرسد.
مشارکت
دربند ۳ ماده ۴ اساسنامه انجمن صنفی کارگری کارگردانان آمده است:
دفاع از حقوق فکری و حرفهای اعضاء از طریق همکاری و مشارکت با دیگر مجامع صنفی و حرفهای همسو با انجمن در سطح کشور
بنابراین درصورتیکه انجمن مستندسازان به حیات خودش ادامه دهد، بهترین همکار صنفی در امور جاری خواهد بود. همانطور که پیشازاین گفته شد” درصورتیکه دو ساختار مجزای (فرهنگی و صنفی) اندیشیده شوند که حتی دارای سو کمیسیونهای مشترک باشند، اتفاقی تازه در حیات اجتماعی ایران رخ خواهد داد؛ که انجمن مستندسازان ایران و صنف کارگری کارگردانان تهران بانی آن خواهند بود”. در اینجا، مشارکت، همفکری و تعامل سازنده در یک منشور چند وجهیِ حرفهای [حتی با تهیهکنندههای مستند]، به معنای ادغام نیست.
عضویت در انجمن صنفی کارگری چگونه است؟
هر مستندساز ساکن تهران، برای عضویت در انجمن صنفی کارگری، باید مراحل قانونی را طی کند. در شرایط فعلی چه انجمن مستندسازان منحل بشود چه به همان نحو، باقی بماند، اعضای آن میتوانند، به عضویت در انجمن صنفی کارگری مستندسازان تهران درآیند. متأسفانه به پرسش آقای مرتضی شاملی در جلسه مجمع عمومی مؤسس پاسخ داده نشد و چنان وانمود شد که گویی هنرمندان هیچگاه با قرار داد و شرایط کار و مناسبات کاری مواجه نبودهاند. گویی انجمن صنفی کارگری، به دلیل نام و وظیفه قانونیاش، از امور فرهنگی منفک خواهد شد. به اعتقاد من انجمن صنفی کارگری نخستین آرمانش، فراهمسازی امکان و شرایط قانونی برای ایجاد آسایش خیال هنرمندان میتواند فرض شود. ثانیاً در اساسنامه این انجمن هم تشکیل کارگروهها تعریف شده است. یکی از مهمترین کارگروههایش میتواند کارگروه فرهنگی باشد که همان وظایف انجمن مستندسازان را بهتمامی بر عهده خواهد گرفت. درواقع، بیست سال تجربه انجمن مستندسازان در قلب انجمن صنفی کارگری مستندسازان، زنده، ادامه خواهد یافت. ولی چنین تداومی به معنای ادغام نیست. هرکس خواستار عضویت در انجمن صنفی کارگری مستندسازان باشد، بعد از ثبت رسمی انجمن صنفی به آن رجوع میکند و مراحل قانونی را میگذراند و عضو خواهد شد؛ بهعبارتدیگر انجمن صنفی کارگری مستندسازان تهران، بهعنوان ادامه تاریخی انجمن مستندسازان، در اوج سیر تحول قانونیِ صنف مستندسازان در ایران قرار خواهد گرفت؛ که میتواند با انجمنهای صنفی همسو در تهران و شهرستانها، کانونهای سراسر مستندسازان را تشکیل دهد و در صورت ایجاد همدلی و مودت صنفی، اهداف بزرگتری را که دفاع از حقوق مادی و فکری مستندسازان در مجامع مختلف است را پی بگیرد.
نظریه منشور حرفهای
فرضیهای که الآن، در نزد برخی افراد، مطرح میشود این است که اعضاء خانه سینما (انجمنهای فرهنگی مثل انجمن مستندسازان) میتوانند جدا از وزارت ارشاد، خودشان را در وزارت کار هم ثبت کنند. حتی میتوانند به عضویت در انجمنهای بینالمللی کار درآیند؛ یعنی خانه سینما همین روال عادیاش را ادامه خواهد داد. نظریه منشورهای چند وجهی، اندیشه موجهی است درصورتیکه خانه سینما، طبق همان مادهواحده (هنوز تصویب نشده)، امکان ثبت خودش در وزارت ارشاد را میداشت. در این صورت نظریه منشورهای صنفی، بسیار کارآ بود. ولی در شرایط فعلی که خود خانه سینما انجمنهای صنفی کارگری را ترجیح میدهد آیا نظریهای احساساتی و غیرکاربردی نیست؟
انتظارات از انجمنهای صنفی کارگری و کارفرمایی
مجموعه فعلوانفعالهای موجود، حجم انتظارات از انجمن صنفی کارگری کارگردانها را بالا میبرد؛ که هنوز بهدقت مشخص نیست، تا چه حد توفیقی در برآورده سازی آنها داشته باشد. انجمن، مراحل پیشا ثبت را میگذراند. ولی آنچه مشخص است اینکه انجمن صنفی باید به مدد کارشناسان و پژوهشگران حرفهای، در نخستین گام پس از ثبت، به تحقیق در روابط و مناسبات کارگری / کارفرمایی و مبحث قراردادها و دستمزدها (حقالسعی) و بیمه بپردازد. انجمن صنفی باید بتواند با ایجاد یک شاخه فرهنگی پرقدرت، پیگیر امور فرهنگی، جشنوارهها، نمایش و ترفیع امور نظری هم باشد.
تشکیلات جدید جامعه اصناف سینمای ایران
خانه سینما که ساختار تشکیلاتیاش از بالا به وجود آمد، در آغاز حاصل تجمع اصناف سینمایی نبود. بلکه میبایست جایگزین مفهومی میشد که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی مطالبه میشد. خانه سینما بعد از تشکیل، عضو گرفت و در وزارت ارشاد تعریف شد و بعدتر نام جامعه اصناف سینمای ایران را بر خود نهاد. حالا تاریخ دوباره میتواند تکرار شود؟. اگر بار قبلی وزارت ارشاد، خانه سینما را به وجود آورد، این بار همان الگو را خانه سینما دنبال میکند و میخواهد واقعاً جامعه اصناف ثبتشدهی سینمای ایران باشد؟ انجمنهای فرهنگی موجود، در انجمنهای صنفی ادغام شوند؛ یعنی تغییری آرام صورت بگیرد؟ اینطور به نظر میرسد که گردانندگان خانه سینما، در عین توجه به ادغام، سوی دیگر معادله را بهحساب نمیآورند. البته به گمان من در آینده، آنطور که پیش میرود (و اگر مادهواحده پیشنهادی به تصویب نرسد)، خانه سینمای فعلی، برای رسیدن به “الگوی جامعه اصناف” خود را منحل (ادغام) خواهد کرد. آنوقت مجمع عمومی انجمنها و کانونهای صنفیِ کارگری و کارفرمایی (درصورتیکه به ثبت رسیده باشند)، بلافاصله تشکیلات صنفی/ هنری تازهای، یعنی درواقع همان جامعه اصناف کارگران فکری – کارفرمایان سینمای ایران را به وجود خواهند آورد که از حالا با توجه به الگوهای موفق جهانی برای پیشرفت و توسعه تولید فیلم و بهترین شکل تعامل گروهی و صنفی باید به آن اندیشید تا زیباترین و کارآترین پاسخ برای این روزگار را بیابد.